بي کرانه...

دور دست اميدي نمي آموخت
دانستم که بشارتي نيست
اين بي کرانه
زنداني چنان عظيم بود
که روح
از شرم ناتواني
در اشک پنهان مي شد...
بامداد...
عکس : طارم عليا...خليل دشت...

دور دست اميدي نمي آموخت
دانستم که بشارتي نيست
اين بي کرانه
زنداني چنان عظيم بود
که روح
از شرم ناتواني
در اشک پنهان مي شد...
بامداد...
عکس : طارم عليا...خليل دشت...
|
|
|
مارمیشو یك زیستگاه آبی، كوهستانی و جنگلی واقع در شمالغربیترین نقطه كشور در نزدیكی سرحدات ایران با كشور تركیه است. دریاچهای آبی و دلانگیز در میان كوههای زاگرس با انبوه پوشیده از درختان جنگلی و آب جاری حاصل از ذوب برفها. این دریاچه در شمالغربی شهرستان ارومیه در میان درهای طولانی واقع گردیده است كه دورتادور آنرا كوههای اطراف محصور نموده و به عنوان یكی از جاذبههای طبیعی هر ساله در فصول بهار و تابستان مشتاقان زیادی را به خود جلب میكند.
آبهای جاری از ناحیهی شمالغربی ایران در سرحدات بین دو كشور ایران و تركیه، سرچشمهی اصلی این دریاچه است. ولی سرچشمهی اولیه در خاك تركیه است كه پس از دریافت سایر آبهای موجود در حوضهی خود "رودخانهی نازلوچای" را تشكیل میدهد كه قسمتی از این رودخانه از نقطهی ورود به خاك ایران خط سرحدی را به طول ده كیلومتر تشكیل داده و با توجه به موقعیت كوهستانی، جنگلی و آبی خود یكی از زیباترین مناظر طبیعی را رقم زده كه میتواند مكانی برای آرامش جسم و جان انسان باشد.

پیدایش دریاچه را به ناآرامیهای درون زمین نسبت میدهند، به نحوی كه براثر زلزله و ریزش كوه مسیر آب مسدود و ضمن تشكیل دریاچهای، اكنون به وضعیت فعلی درآمده است. به روایتی، دریاچه نام خود را از نام رهبر مسیحیان ساكن منطقه به نام "بنیامین مارشیمون" گرفته كه به عنوان رئیس روحانی جلوها در سنوات ۱۲۰۰ (ه.ش) در آن منطقه میزیسته و در ۲۵ اسفندماه ۱۲۹۶ به دست "اسماعیل آقاسمكو" به قتل رسیده است. در كتاب نگاهی به آذربایجان غربی نوشته "افشار سیستانی" از آن به ماربیشو نیز یاد شده است. مساحت تقریبی دره در حدود ۵ هكتار است و از جنوب به قلل سیتاو، قایدوك، و چال، از شمال به كوه "بایدوست"، از غرب به روستای مخروبه "دری"، و از شرق به روستاهای "بانی" و "پسان" منتهی میشود.

در طول رودخانه تا دریاچه علاوه بر انواع و اقسام درختان جنگلی، درختان بید به عنوان حفاظ طبیعی، دور دریاچه را فرا گرفتهاند. در پوشش جنگلی علاوه بر درختان بید و وفور درختان گردو در اطراف روستاها و منطقه، درختان بلوط، بنه، عناب، گلابی، زالزالك، بادام، گز، صنوبر و سایر درختچه ها جلوهای از سرسبزی را به طبیعت منطقه بخشیدهاند تا در میان انواع مختلف گون مكان مناسبی برای پرورش زنبور عسل و جذب زنبورداران فراهم آورند. اما از گونههای گیاهی آن باید از خارشتر، گزنه، زنبق، لاله كوهی، شیرینبیان، خشخاش، پیاز كوهی، بومادران، كاسنی، آویشن، كنگر و غیره نام برد.
حیات جانوری آن به دو دوره تقسیم شده است به نحوی كه در وضعیت فعلی از خرس، روباه، گرگ، خرگوش نام میبرند. حال اینكه قبلاً بزكوهی، گراز و پلنگ نیز جز جانوران منطقه بوده است. از پرندگان نیز باید به كبك، شاهین، بلدرچین و غیره اشاره نمود. ماهی قزلآلا، ماهی سفید و سمور از جمله آبزیان فراوان دریاچه بودهاند كه با بازشدن پای آدمیزاد و صید بیرویه آن اكنون با كاهش جدی روبهرو هستند. شاید دیگر از سمورها خبری نباشد.

مارمیشو جدا از همه اوصاف خود، سرچشمه اصلی رودخانه نازلوچای (پر آب ترین رود منطقه) نیز است كه از غرب به شرق جریان داشته كه از به هم پیوستن دو انشعاب اصلی دیگر "سروچای" و "ارزینچای" در كوههای مرزی با عبور از دره تنگ "موانا" در حوالی قریه "نازلو" وارد جلگه ارومیه شده تا در نزدیكی كوه "زنبیل" به دریاچه شور ارومیه ملحق شود.
استفاده از قلاب برای صید ماهی قزلآلا و ماهی سفید از دیگر لذتهای طبیعی مارمیشو است كه میتواند با ضوابط و مقررات بدون آسیبرسانی جدی به زندگی آبزیان ادامه داشته باشد.
متن از جغرافیای استان آذربایجان غربی
یله
بر نازكاي چمن
رها شده باشی
پا در خنکای شوخ چشمه ای...
و زنجره
زنجيره بلورين صدايش را ببافد
در تجرد شب
واپسين وحشت جانت
نا آگاهي از سرنوشت ستاره باشد
غم سنگينت
تلخي ساقه علفي كه به دندان مي فشري....
بامداد...
عكس : فومن ...جنگل ميانرودان...
کاظم فریدیان آزاد شد...
آه... اگر آزادی سرودی می خواند
کوچک
همچون گلوگاه پرنده یی،
هیچ کجا دیواری فرو ریخته بر جای نمی ماند.
سالیان بسیار نمی بایست دریافتن را
که هر ویرانه نشانی از غیاب انسانی ست
که حضور انسان
آبادانی است.
احمد شاملو

بر فراز قله برج...
سکوت جامعه کوهنوردی نسبت به دستگیری کاظم فریدیان ما را بر آن داشت که تلاشی در حد توانمان برای شکستن این سکوت انجام دهیم. او که در آبان ماه سال گذشته برای بیرون آوردن پیکر دوست از دست رفته مان مرحوم خلیل عبد نکویی از اعماق غار پراو سخاوتمندانه پیشقدم شده و به یاری تیم همدان شتافته بود حالا خود در بند است و این بار نوبت ماست که به یاری او بشتابیم.
کاظم فریدیان تنها ایرانی فاتح قله کی تو ملقب به کوه قاتل و صعب العبور ترین کوه جهان است و با کسب این عنوان به آرزوی دیرینه بسیاری از اعضا جامعه کوهنوردی جامه عمل پوشانید و عضو برجسته ای از این جامعه آفت زده است !! هر چند با بستن تیرول و یومار زدن نمیتوان او را از اعماق اوین بیرون کشید اما حرکتی در حمایت از او یا شاید هر کس دیگری از این جامعه که اکنون به جای او بود وظیفه ایست که بر دوش تمامی اعضا کوهنوردی کشور از فدراسیون و هیئت ها گرفته تا گروه ها و کوهنوردان آزاد سنگینی میکند...
برنامه زیر حرکتی هر چند کوچک از طرف کوچکترین اعضا جامعه کوهنوردی کشور است که در حمایت از کاظم فریدیان انجام شد:
فرود ما از آبشار های دره کمجل که به خاطر نامساعد بودن هوای منطقه لغو شده بود به صعود یک روزه قله های برج و خلنو ی کوچک و خلنوی بزرگ از مسیر تیغه های ژاندارک تغییر یافت و چقدر خوب که این صعود را با عنوان آزادی کاظم انجام دهیم...
حدود ساعت ۴ صبح بود که به فشم و روستای لالون رسیدیم و استراحتی کوتاه تا ۸ صبح خستگی راه شب گذشته را از تنمان زدود . با حدود یک ساعت راهپیمایی به چشمه تلخاب رسیده و صبحانه مفصلی خوردیم . ۱۰:۳۰ از کنار چشمه حرکت کرده و پس از عبور از آبشار به گردنه ورزا رسیدیم ... باد سردی میوزید و البرز با شکوه در میان بازی ابرها پیدا و پنهان بود...از روی تیغه ها به سمت قله برج حرکت کردیم و ۱:۱۵ بر فراز این قله ۴۳۲۵ متری ایستادیم . منظره با شکوهی از فراز قله برج دیده میشود . برج سنگی و تیغه های عظیم یخچالی به دریاچه ابی خلنو در انتهای دره وارنگه رود ختم میشوند و نگاه که از فراز دریاچه بالا می آید بسیاری از قله های آشنای البرز را باز می یابد.
با پلاکاردی که برای کاظم تهیه کرده بودیم چند عکس گرفته و به سمت خلنو رهسپار میشویم. با حدود یک ساعت راهپیمایی از فراز تیغه های ژاندارک و خلنوی کوچک می توان به خلنوی بزرگ رسید.سومین قله بلند البرز مرکزی با ۴۳۷۵ متر ارتفاع که از هر طرف توسط کوه های عظیم احاطه شده است . وروشت . آزاد کوه . پالون گردن . کمانکوه . سرکچال . جانستون . سوتک ها و دماوند بزرگ شاخص ترین قله هایی هستند که از اینجا دیده میشوند . خلنو را میتوان به نوعی قلب تپنده البرز نامید زیرا رودخانه های که از چهار سوی آن سرچشمه میگیرند :لار و کجور و وارنگه رود و جاجرود در چهار سوی مختلف سرازیر شده و هر کدام آبریز سدی بزرگند.
یک بار دیگر روی قله شاید جایی که زمانی کاظم فریدیان ایستاده و با لذت مناظر اطراف را تماشا کرده می ایستیم . باد سردی وزیدن گرفته و دمای هوا نزدیک صفر است. با دستان یخ زده پلاکارد حمایت از او را بر می افرازیم . شاید به عنوان کوچکترین اعضای کوهنوردی کشور بتوانیم حرکتی نو ایجاد کنیم ...
مسیر بازگشت از شن اسکی زیر قله خلنو با شیب زیادی به سمت گردنه ورزا امتداد می یابد و از همانجا رهسپار آبشار و چشمه تلخاب و در نهایت روستای لالون میشود. شب آخرین زبانه های روشن روز را به درون میکشد که به پایین میرسیم...

بر فراز خلنوی بزرگ...

انتهای دره یخچالی وارنگه رود و دریاچه کوچک خلنو از فراز تیغه های ژاندارک...

پوشش گیاهی بی نظیر البرز مرکزی...

بازگشت...
نفرات برنامه : مجید قادری . علیرضا حبیبیان. محمد حسینی. نیما اسکندری. ف رضاپور.

تابستان مدت زیادیست که از راه رسیده و تقریبا هر هفته اخبار کوهنوردی خوشایندی در صعود به قله های متعدد جهان را میشنویم ... هییت ها و گروه های مستقل زیادی از کشورمان امسال قله های مختلف هفت و هشت هزاری را صعود کرده اند و یا هنوز در برنامه هستند . از میان این همه قله و این همه نام تنها نام یک شهرستان را خالی میبینیم... همدان ... چرا هیئت کوهنوردی همدان با وجود این همه استعداد در برگزاری چنین برنامه ای ناتوان بوده است؟ ثبت نام گسترده از متقاضیان و برگزاری اردوهای متعدد و انجام تست قوای جسمانی با شور و انگیزه ای که در چند ماه گذشته در کوهنوردان همدان بوجود آورده بود امروز به تلف کردن آن همه وقت و هدر دادن این همه استعداد تعبیر میشود ...
و متاسفانه همه عادت دارند در مقابل اینگونه اتفاقات که زیاد هم اتفاقی نیستند سکوت کنند مبادا در آینده از غافله هیمالیا نوردان عقب بمانند! با اینکه هیمالیا نوردی را شکل افراطی از کوهنوردی میدانم که در بسیاری از موارد شکل انسانی کوهنوردی را زیر سوال برده و وسیله را فدای هدف نموده و از قاعده خارج کرده... اما باز هم تصور هدر دادن این همه استعداد های جوان کوهنوردی و آنها را وسیله قرار دادن و امید و احساس عده ای را به راحتی و بدون ارایه هیچ توجیه مناسب نا امید ساختن بسیار سخت است ...
حتی دوستانی که تا آخرین مرحله اردوها هم شرکت کرده و انتخاب هم شده اند از وضعیت سو مدیریت و برگزاری نابسامان اردو ها که بنا به نظر شرکت کنندگانشان هیچ گونه ارزش فنی نداشته اند شکایت دارند و به گفته یکی از آنها در جواب به این همه هزینه و زحمت و وقتی که صرف کرده اند تنها این جمله را گفته اند :
....امسال اگه به قله هفت هزاری نبردیمتون در عوض سال دیگه برنامه هشت هزاری میبریمتون !!!!
این توجیه بچه گانه و خنده دار تنها ناشی از ناتوانی هیئت کوهنوردی استان همدان در پاسخگویی به مخاطبانی است که در ازای تمام تلاشی که کرده اند به هیچ نتیجه ای نرسیده و تنها خواسته کوچکی که حق طبیعی شان است طلب میکنند .
عکس : برگزاری اردوها ... اینترنت...

آیا یک لبخند می تواند مسیر زندگی انسان را تغییر دهد ؟ این سوال خوبیست به این دلیل : سوال پس از آنکه به آن پاسخ دادیم چه پاسخ مثبت و چه منفی باز هم به زیستن ادامه می دهد . پاسخ ما اهمیتی برایش ندارد . سوال می گریزد . پرسه میزند به کارهای بیهوده می پردازد . پرواز میکند . پرواز سوال بی خیال دام پاسخ هاست ...
آیا یک لبخند که خوب می دانیم هرگز بیش از یک دهم ثانیه دوام نمی آورد آنقدر پر توان و پایدار است که بتوان تمام زندگی را سالها و سالها بر آن استوار کرد ؟
پاسخی وجود ندارد . پاسخ به جهنم . سالها و سال ها به جهنم ....
از کتاب ژه... کریستین بوبن...
عکس :خراسان... تربت جام ...

قلعه عظیم رودخان یکی از باشکوه ترین بناهای تاریخی گیلان زمین است، این دژ بر فراز کوهی در 25 کیلومتری جنوب غرب شهر فومن، در محدوده دهستان گوراب پس، از توابع بخش مرکزی شهرستان فومن قرار دارد. ارتفاع قلعه از سطح دریاهای آزاد بین 655 تا 715 متر است که در خط الرأس یکی از ارتفاعات منطقه با نام محلی "قلعه ژیه" واقع شده است. در جهت شمال غرب قلعه، رودخانه ای به همین نام جاری است که از ارتفاعات پشت کوه و ماسوله داغ تالش - حد فاصل استان گیلان و زنجان - سرچشمه می گیرد.
دکتر منوچهر ستوده در جلد یک کتاب"از آستارا تا استرآباد" نوشته شده، ارتفاع قلعه از شهر رشت 680 متر است، در جهت شمالی قلعه، رودخانه ای به نام قلعه رودخان وجود دارد که با اندک باران، آب آن دو برابر می شود؛ به طوری که آب نسبتاً زیاد این رودخانه در گذشته مانع حرکت سربازانی بوده که به طرف این قلعه می رفته اند.
گردشگران و علاقمندان به دیدن قلعه، بعد از شهر فومن جاده آسفالته مسیر قلعه را در جهت جنوب طی می نمایند. پس از عبور از روستاهای گشت، کرد محله، گشت رودخان، سیه کش، گوراب پس، ملسکام، سعید آباد و قلعه رودخان به روستای حیدرآلات می رسند و پس از گذر از میان این روستا، جاده را تا اراضی پارک جنگلی قلعه رودخان می پیمایند و بالاخره مسیر 5/1 کیلومتری صعود تا قلعه را با پای پیاده و از طریق پله های احداث شده طی می کنند.
از آنجا که این قلعه تاریخی، در کنار رودخانه ای بنا شده به قلعه رودخان معروف است. کلمه رودخان مخفف رودخانه و قلعه رودخان، یعنی قلعه ای که در نزدیکی رودخانه است. این قلعه در ادوار تاریخی به نام های قلعه "هزار پله"، "حسامی"و "سکسار" نیز نامیده شده است.
در فرهنگ تاریخ و جغرافیای شهرستان های ایران، تألیف عبدالرفیع حقیقت رفیع نیز آمده است، «روستای قلعه رودخان، قلعه ای قدیمی دارد که به نام سکسار معروف است، در جنوب آبادی و روی قله کوه بنا گردیده است».




این شگفت انگیز ترین چیزیست که تا کنون در یک جنگل دیده ام ... درخت کوچکی که ساقه اش قطع شده بطور طبیعی با درخت بزرگتر از دوجای متفاوت پیوند خورده (از طریق دو شاخه سمت راست تنه درخت بزرگ با ساقه درخت کوچک)و بواسطه ارتباط آوندی که بوجود آورده هر چند ضعیف است و رشد خوبی نکرده اما زنده مانده و شاخ و برگ داده است...
جنگل سگسار ...فومن...

...
آزادی آواز چاقو ها شد
و جیب دزد ها
و جانماز تبر ها
آزادی جواهرات گذرگاه سیاست شد
و بازرگان دروغ های رنگین میان شهر ها
آزادی لنگه ی بار قاچاق شد...
های : چه کسی نشان افتخار آزادی را به من می دهد؟
این واژه بی آبرو شد
آزادی چراغیست
که راه را دراز می کند و هر دستی او را بر می دارد...
شیر کو بی که س ( شاعر کرد)
عکس : سیاهکل...تیر ماه ۸۸...