طبیعت ایلام

ایلام استان کوچکی در غرب ایران با طبیعتی بی نظیر است ... در سفری چند روزه در اوایل اردیبهشت ماه این طبیعت زیبا را به نظاره نشستیم ...

گزارشی تصویری از این برنامه تقدیم نگاه دوستان خوبم میکنم :

کوه قلاقیران نماد شهر ایلام ...


تنگ و غار زینه گان در شهرستان صالح آباد ...


 

تنگ ارغوان


 

طبیعت زیبای روستای کلم kolm


 

تنگ رازیانه بین بدره و ایلام ...


 

طبیعت دامنه های کبیر کوه 


تنگ بهرام چوبین در نزدیکی دره شهر ...


دریاچه دوقلو سیاگ آب در شهرستان آبدانان


 

و تنگ زیبای کافرین بر روی دریاچه سد سیمره ...


 

عکس ها از : فواد رضاپور ...


 

جوی خون !

جوی خون را به طور اتفاقی پیدا کردم ... در چهار محال و بختیاری جایی هست به اسم فارسان و روستایی به اسم امید آباد ... به دل کوه به بزنی پلی زده اند که خون با آبی که برای آبیاری استفاده می شود مخلوط نگردد . هر چند در نهایت به درون رودخانه می ریزد و آنرا رنگی می کند ...

جوی خون پلی است کوچک که آب قرمز رنگ جالبی را در در هنگام بارندگی وارد جوی کشاورزی می شود جدا می کند . این قرمزی به حدی زیاد است که مواقع بارندگی کل آب رودخانه به رنگ خون در می آید ... هر چند موقع عکاسی آبی اینجا روان نبود اما اثر آن از قرمزی خاک اطراف پیداست .


 

چهار محال ... پاییز 94


 

کشف یک شهر زیرزمینی دیگر در همدان

 

کشف شهر زیر زمینی با قدمت چهار هزار سال در شهر بهار در استان همدان

فرماندهي انتظامي شهرستان «بهار» همدان از کشف يک شهر زيرزميني با قدمت 4000 سال دربخش "«صالح آباد» اين شهرستان خبر داد. به گزارش تابناک همدان به نقل از مرکز اطلاع رسانی فرماندهی انتظامی استان همدان، "سرهنگ جمشيد باقري"با همراهي بخشدار و شهردار صالح آباد از شهر زيرزميني کشف شده با قدمت 4 هزار سال در بخش صالح آباد اين شهرستان بازديد کردند.

سرهنگ باقري در اين رابطه بيان داشت: اين کشف که با هماهنگي و بازديد کارشناسان اداره ميراث فرهنگي استان همدان مورد تاييد قرار گرفته مربوط به يک شهر زير زميني است که در عمق 10 متري سطح زمين قرار گرفته و با قدمت حدود 4 هزار سال پيش مي باشد و از نظر وسعت و گستردگي يکي از عجيب ترين اکتشافات محسوب شده و احتمالاً وسعت آن به بيش از 5 هکتار مي رسد و نوع معماري و کنده کاري مويد قدمت اين منطقه است.

وي افزود: البته احتمال مي رود وسعت اين شهر بيش از 5 هکتار نيز باشد چون دسترسي به بخشي از اين شهر زير زميني به علت تاريکي و کمبود اکسيژن امکان پذير نبوده و بخشي از اين شهر به رودخانه اي در مجاورت يک روستا منتهي شده که اين امر گوياي وجود آب انبار در اين محدوده است. وي با ذکر اينکه کوزه هاي شکسته بسياري در اين شهر يافت شده است ياد آور شد: بررسي ها در زمينه اين شهر همچنان ادامه دارد.

شايان ذکر است شهر صالح آباد با يک هزار و 200 هکتار مساحت، هفت هزار و 400 نفر جمعيت يکي از توابع شهرستان بهار همدان محسوب مي شود و اهالي اين شهر بيشتر در حوزه کشاورزي و دام پروري فعال بوده ولي هم اينک اغلب آنها به کارهاي خدماتي روي آورده و فعاليت در حوزه ناوگان عمومي ياري بخش عمومي اهالي اين منطقه را تشکيل مي دهد به گونه اي که در اين ارتباط در استان و کشور شهره هستند.


منبع : ایرنا

شهر دست کند سامن ...

كاوش‏هاي باستان‏شناسي در محوطه‏اي زيرزميني در شهر سامن استان همدان واقع در جنوب شهرستان ملایر منجر به كشف شهري پنهان شد كه در يك بستر سنگي و به صورت دست‌كند ساخته شده است. اين شهر زيرزميني احتمالاً به دوره پيش از اشکانی تعلق دارد و از برخي فضاهاي آن براي تدفين مردگان استفاده شده است. در حال حاضر تاريخ دقيق استفاده و يا ساخت اين فضاهاي معماري دست‏كند در دست نمی باشد و به همين منظور نمونه‏هايي از سفال‏هاي به دست آمده به همراه برخي مواد فرهنگي براي آزمايش كربن ۱۴ و تاريخ‌گذاري دقيق انتخاب شده‏اند.بر اساس يافته‌ها مي‏توان احتمال داد كه نخستين بار اين فضاهاي معماري به منظور انجام مراسم مذهبي خاصي، احتمالاً  میتراییسم، مورد استفاده بوده و شواهد حاكي از آن است كه مراسم مذهبي به صورت پنهاني در زير زمين انجام مي‏گرفته است . ۵۴ مورد اسكلت انساني در اطاق‏هاي شهر پنهان كشف شده كه اين اسكلت‏ها به صورت بقاياي انساني كامل و يا توده‏اي جمع‏آوري شده اند.

شهر پنهان یا زیرزمینی سامن که احتمالا شهری مخفی در دوره پیش از اشکانی بوده و بعدها نیز از آن به عنوان گورستان استفاده می‌شده، در شهر سامن در ۱۵ کیلومتری ملایر در استان همدان قرار دارد

کاوش‌‏های باستان‏‌شناسی در محوطه‏‌ای زیرزمینی در شهر سامن، منجر به کشف شهری پنهان شد که در یک بستر سنگی و به صورت دست کند ساخته شده است. این شهر زیرزمینی احتمالا به دوره پیش از اشکانی تعلق دارد و از برخی فضاهای آن برای تدفین مردگان استفاده شده است.

حدود ۲۵ اتاق از این شهر زیرزمین کاوش شده و در این اتاق‌ها مقادیر زیادی اسکلت متعلق به دوره اشکانی وجود دارد که دست‌نخورده در جای خود باقی مانده‌اند.

در کنار اسکلت‏‌ها هدایای قبور گذاشته شده است و اسکلت‏‌ها به صورت چمباتمه‏‌ای تدفین شده‌‏اند. احتمال می‌رود تدفین‏‌ها به دوره تاریخی به خصوص دوره اشکانی مربوط است.

براساس مطالعات باستان‌شناسی، شهر پنهان بیش از ۳ هکتار وسعت دارد و بخشی از این شهر باستانی به خاطر وجود رطوبت زیاد هنوز مورد کاوش قرار نگرفته است.

احتمالا بخشی از این شهر در زیر خانه مردم قرار گرفته و به همین دلیل تصور می‌شود که در آن بخش‌ها فاضلاب شهری وارد شهر پنهان شده باشد.

این شهر زیرزمینی، هنگامی که مخابرات استان همدان قصد کشیدن فیبرهای نوری از زیر زمین را داشت کشف شد. بر همین اساس طی مجوزی ازسوی پژوهشکده باستان‏شناسی، هیاتی متشکل از انواع کارشناسان شامل باستان‏شناس، انسان‏شناس، کارشناسان مرمت و ... کاوش‌‏های خود را در این شهر به انجام رساندند که منجر به کشف فضاهای دست‏کند با حدود ۲۵ اتاق، سالن و راهروهای ارتباطی شد.

شواهد اولیه حاکی از پیدایش این فضاها در دوره پیش از اشکانی بود. بر اساس این یافته‌ها می‏‌توان احتمال داد که نخستین بار این فضاهای معماری به منظور انجام مراسم مذهبی خاصی، احتمالا میترائیسم، مورد استفاده بوده است. این شواهد حاکی از آن است که مراسم مذهبی به صورت پنهانی در زیر زمین انجام می‏‌گرفته است.

بر این اساس احتمال داده می‏‌شود که در دوره اشکانی از این فضاها به عنوان محل تدفین مردگان استفاده شده است و از اتاق‏‌ها به عنوان گوردخمه استفاده کرده‌‏اند.

شهر زیرزمینی سامن در عمق ۳ تا ۶ متری زمین کشف شد و کانال‌های حفر‌ شده درون آن به مرور در دوره‌های تاریخی کنده شده‌اند و اطراف آن‌ها نیز اتاق‌های متعدد وجود دارند.

این کانال‌ها از نظر ساختار معماری، بسیار جالب هستند و کاربری خاصی داشته‌اند. در این کانال‌ها پس از پاک‌سازی، ۶۰ اسکلت شناسایی شدند که درون ۹ اتاق قرار داشتند و با توجه به بررسی‌های انسان‌شناسی شواهدی وجود دارند که تدفین‌هایی به‌صورت تدفین باز انجام شده‌اند.

علاوه بر این شواهد، ۶ مورد بقایای انسانی نیز وجود دارند که به‌طور دقیق نشان می‌دهند، این اتاق‌ها در کاربری‌ نهایی به‌صورت محل تدفین استفاده می‌شدند، به‌طوری که استخوان‌ها را جمع می‌کردند و دوباره تدفین‌های جدیدی انجام می‌دادند.

از ۶۰ اسکلت یافت شده، ۱۶ مورد مرد، ۲۶ مورد زن، ۱۴ مورد کودک و یک نوزاد شناسایی شده‌اند و جنسیت ۳ مورد از آن‌ها نیز تشخیص داده نشده است.


منبع : ویکی پدیا ، عکس ها از مهر 


نیم رخ ...



خورزنه ... همدان 


عکس از اینترنت ...


 در مورد خورزنه بیشتر بدانید :

http://magma.blogfa.com/post-199.aspx


روستای پالنگان و پیمایش دره تنگیور ...

این هفته گذارمان به روستای منحصر به فرد پالنگان در استان کردستان افتاد . روستایی پلکانی و زیبا با مردم دوست داشتنی و طبیعتی بی نظیر که بی شک خاطره ای خوش برای هر طبیعت گردی که گذارش به این جا بیافتد به یادگار می گذارد . 
تحقیق کوچکی در مورد این روستا کرده ام که در کنار تماشای عکس ها میتوانید از آن استفاده کنید : 

  
پالنگان یکی از روستاهای دهستان ژاورود از توابع شهرستان کامیاران در استان کردستان است و در 47 کیلومتری شمال‌غرب این شهر و در دره تنگیور قرار دارد ...

این روستا علاوه بر داشتن معماری زیبا، دارای چشمه‌ها، آبشارها و طبیعتی سرشار از زیبایی منحصر به فرد در استان کردستان است و در کنار رودخانه‌ای قرار گرفته که به رودخانه سیروان می پیوندد.

رودخانه خروشان تنگیور که از میان آبادی می‌گذرد آن را به دو قسمت تقسیم کرده است و خانه های روستا با سنگ و بیشترشان به صورت خشکه چینی ساخته شده است.

این ناحیه از مراکز مهم استان کردستان در دوره سلجوقی به بعد بوده است و قلعه پالنگان که مجاور روستا و در بالای کوه قرار دارد بیانگر این مطلب است. با توجه به بقایای مساجد، منازل قدیمی و باغ های زیبای این روستا به نظر می‌رسد که شالوده اصلی آن به دوره سامانی بازمی‌گردد.

روستا دارای گورستان قدیمی است که چند سنگ قبر با خط کوفی مربوط به قرن ششم و هفتم در آن وجود دارد، اما از همه مهم‌تر بافت معماری پلکانی روستا است که دارای ارزش فراوان است.

روستای پالنگان افزون بر ۲۰ چشمه جوشان در دره تنگیور دارد که آب زلال و خنک خود را به رودخانه تنگیور می‌ریزند و آبشارهای حاصل از ریزش آب این چشمه‌ها بسیار دیدنی است.

رودخانه تنگیور که از میان آبادی می‌گذرد، بخش اعظم آب خود را از این چشمه‌ها که در فاصله ۷۰۰ تا ۸۰۰ متری جنوب شرقی آبادی قرار دارند تأمین می‌کند و از همین رو آب رودخانه بسیار گوارا و خوش طعم است. رودخانه تنگیور بعد از گذر از آبادی در حدود ۱۲۰ متری غرب پالنگان به رودخانه پرآب سیروان می پیوندد.

به واسطه خصوصیات آب رودخانه تنگیور و این چشمه‌ها، بزرگ‌ترین مجتمع‌های پرورش ماهی در کنار این روستا ساخته شده است که بیشتر گردشگران به علت تازگی و نوع ماهی‌ها و همچنین قیمت مناسب آن برای غذا و همچنین دستاورد سفر به پالنگان، اقدام به طبخ ماهی در محل می‌کنند و اهالی این روستا بخشی از مایحتاج خود را از این رودخانه تأمین می‌کنند.

روستای پالنگان بسیار سرسبز و دارای آب و هوای بسیار مطلوب و دل انگیز در فصل‌های بهار، پائیز و زمستان است و از این لحاظ از دیدنی‌ترین نقاط استان کردستان به شمار می رود.

روستای پالنگان نزدیک به هزار نفر جمعیت دارد که مذهب اکثریت آنها سنی است و به لهجه اورامی صحبت می‌کنند.

با این که پالنگان در یک منطقه کوهستانی قرار دارد اما به دلیل آسفالت بودن مسیر، در تمام طول سال امکان بازدید از این روستا وجود دارد. فعالیت یک واحد شیلات در کنار روستا نیز باعث شده تا بهترین خوراکی پذیرایی از گردشگران طبخ انواع ماهی باشد.

عمده محصولات تولیدی مردم این روستا، گندم، جو و انواع مواد لبنی است. گیوه بافی، جاجیم بافی و موج بافی از مهمترین صنایع دستی پالنگان محسوب می‌شود. همچنین کشک محلی، گیوه و روغن جزو سوغات پرطرفدار پالنگانی هاست.

تابستان گرم و بهار معتدل پالنگان باعث شده که کوچ بهاری عشایر به ارتفاعات این روستا که با اجرای بسیاری از مراسم سنتی عشایر کرد مانند اجرای موسیقی گریان، چپله و سیاچمانه همراه است گردشگران زیادی را به این روستا جذب کند.

مراسم مذهبی، عروسی، شب یلدا و خوش‌آمد گویی به نوروز در دوم اسفند نیز از مراسمی است که گردشگران بومی را به خود جذب می کند.

اسب سواری، گرزبازی، قل قلان و چاک چاک از بازیهای محلی پالنگان است که در ایام غیر کاری مانند پاییز و زمستان در اکثر کوچه‌ها و چشم اندازهای روستا برگزار می‌شود.

روستاهای تاریخی صلوات آباد بیجار، اورامان تخت، خسروآباد گروس، نوره سنندج، آوی‌هنگ و ژاورود غربی دیگر روستاهای هدف کردستان هستند که همگی دارای بافت قدیمی با معماری اورامانات هستند و تمام خانه‌های این روستاها به طریق سنگ چین ساخته شده‌اند.

تاریخ، تمدن و طبیعت این روستاها به همراه فرهنگ و آیین مردم آنها یکی از پتانسیل‌های بالقوه گردشگری در کردستان است که مسئولان گردشگری استان قصد دارند در کمترین فرصت آنها را به پتانسیل‌های بالفعل تبدیل کنند.

در فاصله ۸۰۰ متری جنوب شرقی روستای پالنگان در دره تنگیور و در محل چشمه‌های پرآب، قلعه‌ای به نام قلعه پالنگان قرار دارد که آثار و بقایای اتاق‌ها، آتشکده‌ها و پل‌های قدیمی آن نمایان است.



نفرات برنامه : وحید محمودی ، مهدی سهرابی ، امید امین زاده و فواد رضاپور ... 


متن از اینترنت  و عکس ها از فواد رضاپور ...


مرموزترین روستای ایران !

    روستای ایستا واقع در شهرستان طالقان شاید مرموزترین روستای ایران باشد، روستایی در خاک البرز که مردمانش در زمان توقف کرده اند.   

    اینجا سکوت حکمفرماست و کسی کاری به کار کسی ندارد. در کوچه ها اثری از رد پای تکه آهنهایی که در شهر "خودرو" نامیده می شود نیست. مردمانی که چون تابلو نقاشی زندگی و آداب و رسوم گذشته را در عصر ارتباطات یدک می کشند.

    نه تنها شبها پای تلویزیون نمی نشینند که به شب نشینی هم اعتقادی ندارند. عروسی و عزا ندارند و مراسمی چون جشن تولد، سالگرد ازدواج و... برای آنان معنا و مفهومی ندارد.

    تا کنون کسی از دنیای بیرون زنان آنان را ندیده است. شناسنامه ندارند و جزو آمار جمعیت ایران به حساب نمی آیند. هیچگونه خدمات دولتی را دریافت نمی کنند.

جایی که هرگونه امکانات دنیای جدید را نمی پذیرند ...

اینجا ایستا است؛ مرموزترین روستای ایران! جایی که هیچگونه امکانات دنیای جدید را نمی پذیرند و بدون آب لوله کشی، گاز، برق، درمانگاه، ماشین آلات، وسایل ارتباطی و ... زندگی می کنند.

گروهی از پیروان میرزا صادق مجتهد تبریزی، فقیه مشهور دوره مشروطه که با الهام از آرای تجددستیز او چنین زندگی را در زمانه تسلط مدرنیته سامان داده‌اند.

میرزا صادق مجتهد تبریزی از فقهایی بود که در هر دو حیطه نظر و عمل، بسیار بر طرد مطلق اندیشه تجدد و دستاور‌هایش تاکید می‌کرد و تا پایان عمر بر عدم جواز استفاده از ابزار تکنولوژیک و امور جدید و مدرن فتوا می‌داد.

اهالی روستای ایستا واقع در شرق طالقان اوقات شرعی نماز را با شاخصه‌های خود استخراج کرده و آغاز و پایان ماه مبارک رمضان را نیز با رویت خویش تعیین می‌کنند، به رویای صادقانه معتقدند، آنان به شدت منتظر ظهور امام مهدی ‌(عج) هستند.

فرزندان آن بعد از رسیدن به سن تکلیف مختارند که با آنان زندگی کنند یا به شهر تبریز بازگردند، هیچگونه فعالیت‌ سیاسی و اجتماعی نداشته و باورهای خود را تبلیغ نمی‌کنند.

اهالی روستای ایستا شناسنامه ندارند

اهالی روستای ایستا شناسنامه ندارند و از امکانات رفاهی جدید مانند آب لوله کشی، گاز، برق، تلفن، رادیو و تلویزیون و... استفاده نمی‌کنند.

کودکان آن روستا به سبک سنتی و مکتب خانه‌ای با فراگیری دروسی همانند واجبات و محرمات فقهی، خوشنویسی و اصول عقاید سواددار می‌شوند.

ساعت مچی و دیواری در محل زندگی "اهل توقف" وجود ندارد و سیمان و آهن در معماری خانه‌های آنان به کار نرفته است.
آنان به نحو اسرارآمیزی از مردم فاصله می‌گیرند و کمتر کسی را به خانه خود راه می‌دهند.

از هر نوع مظاهر مدرنیته و تکنولوژی دوری می‌کنند و با این عزلت گزینی و انتخاب زندگی رهبانی، هاله‌ای از شایعات و سخنان عجیب را در اطراف خود پراکنده‌اند.

اهالی بومی طالقان که به درستی نمی‌دانند اینان از کجا آمده‌اند و چه مرام و مسلکی دارند، گاه آنان را اسماعیلی مذهب و زمانی دراویش ترک دنیا گفته قلمداد می‌کنند که در انتظار ظهور امام مهدی (آخرین پیشوای شیعیان) هستند.

........................

برگرفته از کتاب روستای ایستا- نوشته حسین عسگری


پی نوشت : صحت کامل این مطالب شاید در این زمانه مورد تردید باشد اما کمتر از بیست سال پیش بسیاری از روستا های ایران چنین وضعیتی داشتند ... حتی هم اینک نیز در نقاط دور افتاده چهار محال و بختیاری ، خوزستان ، کردستان و کرمان و سیستان روستاهای مشابهی هست که از این وضعیت برخوردارند . 

پی نوشت 2 :  چند سال پیش در یکی از برنامه هایی که در منطقه الموت داشتیم شنیدم که در یکی از روستاهای اطراف گازرخان محلی هست با دینی عجیب که بتی را می پرستند که مجسمه ای بسیار قدیمی شبیه جمجمه یک بز است ... به گفته یکی از محلی ها آن ها با بقیه روستاهای همسایه برخورد چندانی ندارند و کسی را نیز به میهمانی نمی پذیرند . در مورد دین خود با غریبه ها حرف نمی زنند و ... اگر کسی از دوستان در مورد این روستا اطلاعاتی دارد بد نیست برای روشن شدن موضوع آن را در اختیار همه دوستان بگذارد ... ممنونم ...


خانه های قدیمی ...

    معمولا فصل سرما که می شود آدمی زاد بیشتر یاد خانه های قدیمی می افتد . شاید چون به خاطر وجود سرما و به سر بردن ساعات بیشتر  در خانه باعث می شود خاطرات بیشتری از خانه ها و گرمای خانواده در این فصل داشته باشیم ... شاید تا کمتر از بیست سال پیش هنوز آن فضای کهنه رنگ خاطره به خود نگرفته بود . اما چقدر زود همه ما عوض شدیم ! این روز ها خانه های قدیمی به سرعت تخریب می شوند و کوچه ها با ساختمان هایی که هر یک به یک شکل و طرحند پر میشود . اگر از روی ارتفاعات نزدیک به شهر محل زندگی تان نگاهی بیندازید عدم توازن و نا همگونی چشم را آزار میدهد ... 

     بسیاری از خانه های قدیمی هنوز مالک شخصی دارند و به علت ناتوانی میراث فرهتگی در خرید و اداره آن ها به طمع پول یک شبه ویران می گردند و آپارتمان های بد قداره به زودی جایشان را پر می کند . بی آن که بدانیم این خانه هم جزیی از میراث ما و آیندگان مان به حساب می آیند که نمایان گر فرهنگ هنر و معماری دوره ای از زمانند که شاید دور نباشد اما به سرعت در حال نابودیست ...

    تعداد این خانه ها در هر شهری کم نیست . شاید اگر بخواهیم تمام خانه های قدیمی همدان را ببینیم چند روزی طول بکشد . در کوچه ها و محله های بالا و پایین شهر خانه های بسیاری به چشم می خورند که بسیاری از ما از آن ها خاطره داریم ... عمر خانه های قدیمی همدان بین 70 تا 150 سال است . در میان تعدادی هنوز سرپا هستند و نبض زندگی درشان جریان دارد و تعدادی نیازمند ترمیم و رسیدگی ... امیدوارم با پیگیری مسوولین و تخصیص توجه و بودجه شاهد نگهداری مناسب از این میراث خاطره انگیز باشیم . 

    برف و باران پاییز امسال بسیاری از برنامه ها و مسافرت ها را لغو کرد . در یکی از روز های پاییز تصمیم گرفتیم خانه های قدیمی همدان را ببینیم ... در ادامه مطلب با ما همراه باشید ...



ادامه نوشته

هجیج ...

    روستای هجیج یکی از روستاهای پلکانی است با کوه‌های سنگی، مناظرسرسبز، چشمه‌های خروشان و مسیر پرپیچ و خم که چشم هر بیننده‌ای را به خود معطوف می‌کند، به طوری که علاوه بر گردشگران، همواره هنرمندان خوش ذوق را به سمت خود می‌کشاند.

به علت کمبود زمین، پشت بام هر منزلی حیاط منزل پشتی محسوب می‌شود، طبعاً محل بازی بچه‌ها و تفرجگاه والدین است.

مجموعه روستای هجیج یکی از شگفت انگیزترین روستاهای جهان است با مجموعه‌ای از خیابان‌های نیم‌دایره و ردیف ساختمان‌های یک رو به دره عمیق و رودخانه زیبای سیروان.

خانه‌های هجیج همگی از سنگ و اغلب به صورت خشکه چین و پلکانی ساخته شده، به گونه‌ای پشت بام هر خانه، حیاط خانه دیگری است.

بارش نزولات جوی مناسب به ویژه برف در فصل سرد سال و باران در بهار و پاییز موجب سرسبزی و طراوت روستا و مناظر اطراف آن شده است.

یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد مردمان این روستا خود کفایی در تمامی مایحتاج روزانه است به گونه‌ای که از گیوه‌بافی که پایپوش مردمان مناطق کرد نشین است گرفته تا لباس‌هایی سنتی بافته شده از پشم ورنگ طبیعت، تا تهیه خوراک و مایحناج خوردنی و هر آنچه که نیاز زیستن در رفاه باشد که این همه تلاش، کوشش، ذوق و هنر ریشه در فرهنگ، باور و توانمندی آنان دارد.

یکی از جاذبه‌های قابل توجه این روستا وجود امامزاده ای است که اهالی منطقه از آن به نام کوسه هجیج یاد می کنند و بسیار مورد احترام آن‌هاست.

در نزدیکی روستا چشمه خروشانی وجود دارد که آب آن به رودخانه سیروان می‌ریزد، این چشمه عجیب که به مانند آبشاری از دل کوه بیرون می‌آید به چشمه بل معروف است، خروشانی آن به گونه‌ای است که در هیچ فصلی از سال آب آن کم نمی شود و متخصصین و محققین آب آن را به عنوان یکی از بهترین آب معدنی‌های دنیا شناخته‌اند.

روستای هجیج با اقلیمی معتدل و کوهستانی، در بهار و تابستان آب و هوای مطبوعی دارد و در پاییز و زمستان سرد است. رودخانه سیروان از نزدیکی این روستا عبور می‏کند.

مردم روستای هجیج به زبان کردی و لهجه هورامی سخن می‏گویند، مسلمان و پیرو مذهب اهل تسنن هستند.

مراتع سرسبز و حاصلخیز به ویژه در اطراف رودخانة سیروان، باعث رونق دامداری در این روستا شده است. کشک، شیر، دوغ، روغن حیوانی و کره از مهم‏ترین فرآورده‏های لبنی این روستا می‏باشد. نگهداری و پرورش انواع طیور در این روستا رواج دارد.

حواشی رودخانه پرآب و تماشایی سیروان که از نزدیکی روستا عبور می‏کند به ویژه در بهار و تابستان با سرسبزی، طراوت و زیبایی‏های کم‏نظیر، یکی از تفرجگاه‏های زیبای روستای هجیج محسوب می‏شود.

درختان بلند پیرامون روستا همراه با گیاهان خودرو و گل‏های رنگارنگ دامنه‏ها، به خصوص در بهار و تابستان چشم‏اندازهای طبیعی بسیار زیبایی را پدید می‏آورند.

ارتفاعات شاهو که بخشی از رشته کوه‏های زاگرس به شمار می‏رود، طبیعت زیبا و بکری دارد که همراه با مراتع و چراگاه‏های سرسبز از جمله پیاز دول میشا و گاول و نیز انواع گونه‏های گیاهی به ویژه گیاهان دارویی همانند گل گاوزبان، ختمی، گون و شنگ، در زمره زیباترین نواحی استان کرمانشاه به شمار می‏آید. تنوع جانوری این ارتفاعات نیز از جمله خرس، شغال، گرگ و روباه جالب توجه است.

در دامنه ارتفاعات شاهو چشمه‏های فراوانی وجود دارد که بخش اعظم آب زراعی و آشامیدنی شهرها و روستاهای پیرامون خود را تأمین می‏کنند.

آبشار زیبای بل، که در نزدیکی روستای هجیج قرار دارد، از جمله آبشارهایی است که آب آن خواص درمانی دارد.

از دیگر جاذبه‌های روستای هجیج بناهای خانقاه، چله خانه و عبادتگاه کوسه است. این بنا از سنگ است و داخل آن با گل اندود شده است. در داخل این عبادتگاه ستون‏های چوبی نیز وجود دارد.

خانقاه دراویش قادریه از دیگر بناهای دیدنی روستای هجیج است که در آن به ذکر و سماع می‏پردازند.

یکی از مهم‏ترین مراسمی که در این روستا برگزار می‏شود مراسم ذکر و سماع دراویش طریقت قادریه می‏باشد.

موسیقی مورد علاقه مردم روستای هجیج شنیدن نوای سوزناک شمشال است. این ساز یکی از انواع سازهای بادی است و شبیه نی می‏باشد که همراه با آوازهای سوزناک و گیرا نواخته می‏شود. در مراسم مختلف به خصوص در سوگواری‏ها و مراسم حماسی نیز از این ساز استفاده می‏شود.

مسجد مرکزی روستای هجیج نمونه کاملی از معماری کهن ایرانی است با ستون‌های چوبی و تزئینات زیبای کنده کاری و در و پنجره‌های استادانه که توسط نجارانی ساخته شده که خود را از نسل همان هنرمندی می‌دانند که همراه کوسه هجیج به این مکان آمده اند و به همین گونه آهنگ هنرمند روستا خود را از نسل یاران آن مرد می داند و همچنان به ساخت وسایلی که لازمه زندگی مردم اورامان است می‌پردازند.

اورامی هجیج که یکی از اصیل ترین لهجه‌ها به شمار می آید قرابت زیادی با زبان اوستایی و پهلوی دارد . به طوری که اگر متنی از پهلوی را برای یک اورامی زبان بخوانند لغات بی شماری از آن را می تواند دریابد.

ولی آنچه بیشتر در زبان اورامی چشمگیر است نزدیکی این زبان با فارسی است که در وهله اول سخت بیگانه و غیر قابل لمس به نظر می آید چون کلمات اصیل فارسی آنچنان با زیر و زبر لهجه کردی آمیخته است که تا گوش به آن آشنا نشود نمی توان این نزدیکی را دریافت.


دختر هورامی ...


جاده پاوه به سمت نوسود از گردنه هجیج ...


پایکوبان ...


هجیج و گلهای انار ...


زيباي خفته !


چند سال پيش وقتي براي اولين بار براي سنگ نوردي به بيستون مي رفتم راننده سواري با ديدن كوله پشتي بزرگي كه در صندوق گذاشته بودم سر صحبت را در مورد كوهنوردي باز كرد ...

در ميان صحبت هايش به نيمرخ زيبايي از زني خفته اشاره كرد كه در ميان كوه هايي كه در مسير وجود دارد ديده مي شود و با توجه به تاريكي شب نمي توانست آنرا به من نشان دهد ...

سخنان آن مرد هنوز در خاطرم مانده ...

با اينكه در طول اين سال ها بار ها تمام طول جاده همدان به كرمانشاه فقط كوه ها را تماشا كردم اما زيباي خفته افسانه اي ام  را هرگز نيافتم ....

هفته پيش براي ماهيگيري به رودخانه اي در نزديكي بيستون رفته بوديم كه ناگاه زيباي خفته رويش را به من نشان داد ...

لعنتي !

كنار رودخانه در سكوت آرميده و مرا تماشا مي كرد ... تمام تنم از ديدنش تير كشيد !

زيبا بود و اساطيري ...

از سرزمين عشق شيرين و فرهاد ...

بيستون ...


زيباي خفته افسانه اي من در واقع نيم رخ كوه بيستون بود ... از چند كيلومتري ضلع شرقي كه تماشايش كني به زني خفته مي ماند كه به پشت دراز كشيده و زانو ها يش را جمع كرده باشد ...

سينه هايش رو به آسمان رفته و موهاش به روي گردن پريشان شده ...

اين اثر طبيعي در بين مردم محلي به شيرين خفته شهرت دارد و از 15 كيلومتري شرق بيستون به اين شكل ديده مي شود ....


بقيه عكس ها را در ادامه مطلب ببينيد ...


ادامه نوشته

کمر بسته ...

سرکان شهر کوچکیست در دامنه های جنوبی الوند و در میان دره ای بزرگ و انبوه از درختان گردو واقع شده است . اما در میان تمام این درختان در پارک کوچکی به نام کمر بسته چند درخت چنار عظیم خود نمایی می کنند . شش اصله درخت چنار کمربسته پیرامون دایره‌ای به شعاع حدود سه متر کنار هم روئیده و طول محیط تنه هر یک از پنج اصله ۷ متر و دیگری که کوچکتر به نظر می‌رسد ۵ متر می‌باشد. (بن درختان با انجام عملیات عمرانی با خاک پوشیده شده اند) که با ساقه‌ای صاف و مستقیم در حدود ۳۰ متر سر به فلک کشیده اند. با توجه به نحوه استقرار و رویش این چنارها برخی از صاحبنظران بر این باورند که درختان چنار موجود در واقع شاخه‌هایی می‌باشند که در اطراف بن یک چنار کهنسال که چندین قرن پیش قطع شده روئیده اند. اگر این نظریه درست باشد چنار اصلی بسیار کهنسال بوده و شاید قدمتی معادل سرو ابرقو که بیش از ۳۵۰۰ سال قدمت دارد و کهنسالترین درخت جهان است داشته باشد. در آنصورت کهنسالترین درخت چنار موجود خواهد بود. بدیهی است صحت و سقم این نظر منوط به بررسیهای بیشتر دقیق و علمی توسط کارشناسان مربوطه می‌باشد.


کپز ...

کپز (Kapaz) منطقه صخره ای زیباییست که در بیست کیلومتری مشکین شهر در استان اردبیل واقع شده . صخره های زیبا با اشکال حیرت آور و پژواک صدای صد ها پرنده که اینجا لانه دارند چشم و گوش را نوازش میدهند ... متاسفانه هیچ جا مطلب قابل استفاده در مورد این منطقه پیدا نکردم . تنها منظره متخلخل صخره ای از دور و جاده ای خاکی ما را به این سو کشاند و نتیجه چند عکس بود که برایتان به نمایش می گذارم .  برای رسیدن به کپز بیست کیلومتر پس از مشکین شهر بسوی اردبیل از سمت چپ جاده وارد فرعی می شوید و چند کیلومتر جلوتر جاده خاکی کوتاهی شما را تا نزدیکی این صخره ها خواهد رساند ... باید خودتان ببینید . 


بقیه عکس ها در ادامه مطلب ...


ادامه نوشته

اسطوره ای ترین کوه تاریخ جهان ...

                                                    

                                                    دماوند

دماوند و دامنه‌های البرز در افسانه‌های ملی ایرانیان جایگاهی دلپذیر و بسیار رفیع دارد و عموما صحنه وقایعی چند بوده است. از آن جمله البرز مسکن سیمرغ و دماوند محل زندان و دفن ضحاک مار دوش است و به قول عوام صداهای خفه ای که شنیده مي‌شود، ناله‌های ضحاک است.
ناصرخسرو مي‌گوید:
زبیدادی سمر گشته ست ضحاک كه گویند او به بند است در دماوند و یا این که برخی معتقدند، دماوند تحریف شده دیو دربند است، دیوی که در دماوند دربند است و گاه از خشم خرناس مي‌کشد و به هر روی بر این باورند که دماوند دارای جادویی است و تفوق آن بر دیگر کوه‌ها همین است.
سوزنی گوید:

در طره آن قند لب آویز که مژگانش
دارد صف جادوی دماوند شکسته...
در تاریخ ایران باستان، به عهد آشوریان، یعنی حدود سال 744 قبل از میلاد دماوند را بیکنی (Bikni) یا کوه (جبل) لاجورد مي‌گفتند. گیرشمن فرانسوی، ایران شناس، کوه بیکنی را همان دماوند دانسته است.
در تورات در کتاب ژودیت (
Judith) از کوه‌های راگو (ری) که منظور دماوند است، یاد شده است، به عهد اشکانیان و ساسانیان این رشته کوه را پیشخوارگر مي‌گفتند، یعنی که پیش خوار است (خوار، بخش معروف ری باستان).
استرابون
جغرافیدان یونانی، این نام را به سلسله البرز کنونی داده است. در اوستا این کوه را از شاخه ای از سلسله اوپائیری سئن (= برتر از پرش شاهین)، شعبه ای از هندوکش و اپارسن قدیم دانسته‌اند. این نام در کارنامه اردشیر بابکان (پایکان) نیز آمده است. در آثار الباقیه «فرجودادجر» در جمل التواریخ «خدشخوارگر» در تاریخ طبرستان «خدشخوارگر» و نیز «خرشوازجز» در تاریخ بلعمی «دماوند» در مختصر البلدان «دنباوند» در مروج الذهب «دباوند» در المسالک «دنباوند» در الرساله الثانیه کوه بیوراسف «بیوراسب» در شاهنامه و گرشاسب نامه «دماوند» و همین صورت در عجایب المخلوقات، نخبه الدهر، نزهه القلوب، جغرافیای حافظ ابرو، حبیب السیر و هفت اقلیم هم ضبط شده است.
در عجایب نامه «دماوند» و در حدود العالم و جهان نامه «کوه قارن» آمده است. در تاریخ طبرستان مرعشی «ماز» و مترجم سفرنامه لردکرزن انگلیسی بر طبق افسانه‌های محلی
، دماوند را دیوبند یعنی اقامتگاه دیو آورده است. نکته مهم آنکه جواهر کلام به نقل از نزهه القلوب از آن به نام «پشیان» یاد کرده است.

ویلیامز جکسن
آمریکایی که در قرن نوزدهم میلادی در تهران بود مي‌نویسد:
دماوند در اوستا «هوابرزئیتی» نامیده مي‌شود و قریب 6000 متر از زمین سر برافراشته است.

لردکرزن
انگلیسی، دکتر بروگش سفیر پروس، لیدی شیل همسر سفیر انگلیس،‌ هانوای اوکرالوی فرانسوی و بسیاری از اروپاییان دیگر، در عهد قاجاريه از دماوند دیدن کرده‌اند و از آن مطالبی نوشته‌اند که در سفر نامه‌هایشان مضبوط است. تعدادی هم از اروپاییان، در همان قرن به صعود قله و به بررسی مواردی از قبیل سنجش ارتفاع و غیره پرداختهاند، که در این مجال نمي‌توان به طور گسترده بدان‌ها پرداخت. تنها باید اشاره کنیم که ايشان در آن زمان ارتفاع دماوند را از حدود 14000 پاتا 22000 پا نوشته‌اند. باید تعجب خود، را از عدم توجه شاردن و پیترو دلاواله به دماوند كه در دوران صفويه به ايران آمده‌اند اظهار نماییم. اين دو در سفرنامه‌هاي خويش از دماوند مطلبي ننوشته‌اند.
شهر کنونی دماوند رشد و توسعه یافته قصبه قدیمی دماوند است
، که به خط مستقیم در فاصله 25 کیلومتری قله دماوند قرار دارد. ارتفاعش از سطح دریا 2130 متر و توسط دو رودخانه مشروب مي‌شود، یکی از مشرق که از دریاچه مواج سرچشمه مي‌گیرد و دیگری از شمال غربی که از قریه مشاع مي‌گذرد و در انتها دو رود به هم رسیده و رود دماوند را تشکیل مي‌دهد.
دماوند و
نواحي اطراف با صفایش، میعادگاه خنک تابستان‌های گرم تهرانیان بوده و هست. پیشینه دماوند به قبل از اسلام مي‌رسد. این شهر در سال 30 هجری به تصرف اعراب درآمد.
کنت دو گوبینو
، مي‌نویسد، این بلده کوچک، مسلما از قدیمي‌ترین شهرهای دنیاست.
درباره قدمت شهر دماوند در کتب تاریخی بسیار سخن رفته است. صاحب «جهان آرا» گوید:

«کیومرث بن لاود... اصطخر فارس و دماوند و بلخ از منشات اوست.»

چون مجال بازگویی مطالب متون کهن نیست، فقط در حد اشاره یادآور شویم که در فارسنامه، تاریخ ایران گیرشمن، مختصر البلدان، معجم البلدان، آثار البلاد، هفت اقلیم، الذخایر و التحف، سفرنامه ابودلف، تاریخ بلعمی، الرساله الثانیه و تورات و بسیاری دیگر
نام دماوند ثبت است.

لرد کرزن انگلیسی، در این باره مي‌گوید:
«دماوند از بابت مناظر ایران همان پایه و مقام را دارد
، که فوجی یاما، در سرزمین ژاپن داراست و هر دو هم در تاریخ باستانی افسانهای کشور خود اثرات پایدار باقی گذاشته‌اند.
سفیر پروس هم در دوره ناصری از افسانه‌های دماوند سخن گفته و مي‌نویسد:

افسانه ضحاک و کوه دماوند به قدری در ایران ریشه دوانیده که هنوز هم مردم شهر دماوند مراسمی را به یادبود روز شکست ضحاک
، برپا مي‌کنند، که شرح همه آن، بیرون از ظرفیت این نوشتار است.ابودلف، در الرساله الثانیه مي‌نویسد، که سلیمان بن داوود (ع) یکی از دیوان سرکش را که «صخرالمارد» (سنگ سرکش) نام دارد، در آنجا زندانی کرده است و برخی دیگر گویند که شاه فریدون «بیور اسب» (یا بیوراسف) را در آنجا زندانی کرده است.
ضحاک ماردوش، پادشاه داستانی است که پس از جمشید بر تخت پادشاهی ایران زمین تکیه مي‌زند و هزار سال سلطنت مي‌کند. او را به نام‌های گوناگون خوانده‌اند، نظیر: بیوراسب، بیوراسف، اژدی‌هاک، اژدهاک، اژدها، اژدهافش، اژدهادوش، ماردوش و او خواهرزاده جمشید است، گو این که نسبت پدری اش را تاز گویند، که تاز پدر عرب است و از این جهت اعراب را تازی گویند. نام پدرش مرداس بود. داستان ضحاک را فردوسی در شاهکار ادبی اش به نظم درآورده است و باید اظهار داشت: قریب به اتفاق جهانگردان و تاریخ نویسان که به دماوند اشاره کرده‌اند، از ضحاک نیز سخن داده‌اند.

دقیقی گوید:

ایاشاهی که ملک تو قدیمی
نیـاکت بردبـاک اژدهاکـا
فردوسی گوید:

همی
دون به ضحاک بنهاد روی نبودش جز از آخرین گفت و گوی
چو ضحاک بر تخت
شد شهریار بــر او سالیـان انجمـن شد هـزار
فرید
ون چنین پاسخ آورد باز کــه گـر چـرخ دادم دهـد از فراز
بد
ان تا جهان از بد اژدهابــه فرمــن آیـد شمــا را رهــا
به نظر مي‌رسد با اعتقادی که ایرانیان درباره کوه دماوند داشته
‌اند و افسانه‌هایی که در این باره در افواه رایج بوده است، صعود از چنین کوهی، در گذشته عقلانی و عملی نمي‌توانست باشد، از این بابت است که سفیر پروس، در خاطرات خود در صعود از قله دماوند در اوایل دوره ناصری مي‌نویسد، وقتی به مردم ساکن در آبادی‌های دامنه کوه هدفمان را مطرح کردیم، با تعجب به ما گفتند، این کار عاقلانه و عملی نیست.
به هر حال قرعه اولین صعود کننده از کوه دماوند به نام «تیلور تامسون» انگلیسی افتاده است که در سال 1837 میلادی موفق به این کار شده است. بعد از وی برادر او «ر.ف. تامسون» در سال 1858 و پس از او بسیاری از اروپاییان موفق به فتح قله دماوند شدند که البته امروز هم تداوم دارد و فتح این قله یکی از اهداف کوهنوردان داخلی و خارجی است.
بايد دانست، قطعاً در قرون و اعصار گذشته پاره‌اي از ساكنين دماوند به قله صعود كرده‌اند كه نامشان  ضبط نشده است.


پی نوشت : مدتی بود که در مورد دماوند تحقیق میکردم ... مطلب فوق   تنها اقتباسی بود بی هیچ ویرایشی از آنچه یافتم !!


کوچ ... با ایل بختیاری !

    همه ساله در اواسط اردیبهشت ماه ایل بزرگ بختیاری که در فصول سرد سال به مناطق گرم و جنوبی ایران رفته بودند به زادگاه خود در دامنه های زاگرس باز میگردند . کوچ ...این حرکت پویا و پر جنب و جوش تمام ابعاد زندگی این مردمان را در بر گرفته و در تمام طول عمر آنها امتداد می یابد . این جابه جایی تنها با یک هدف انجام میگیرد :  جستجوی سرسبزی بیشتر !!

    همه و همه در حال حرکتند ... سیاه چادر ها ...رمه ها ... زنان و کودکان ... همه با هم از مرتعی به مرتع سبز تر ... در میان این مراتع ییلاقات سرزمین بختیاری که پذیرای این مردمان در فصول گرم سالند  از همه زیبا ترند .این زیبایی در منطقه بازفت در جنوب رشته کوه بلند زرد کوه به اوج خود میرسد . رود های خروشان و جنگلهای بلوط با زمینه ای از رخ سپید زرد کوه در دور دست همراه با آوای ملایم صد ها زنگوله تصویر دایمی این سرزمین است ...

     هفته گذشته در برنامه ای دو روزه از مرزهای خوزستان تا قلب سرزمین بازفت در روستای چمن گلی با این مردمان در کوچشان شریک شدیم . هر چند دو روز برای درک این شیوه زندگی زمان ناچیزیست اما  حس غریب این حرکت را حتی از چشم های خردسال ترین کودک کوچ میشد باز شناخت و خواندش ... چه رسد به پیر های این سرزمین که هر یک خود هزار داستان نگفته اند ...

      کاش می شد کوچی کرد از همه آنچه آزارم می دهد و ذهنم را می خراشد و روحم را زخمی می کند..
     کاش می شد کوچ کرد از خود ..
     کاش می شد کوچ کرد از تن!..

     و این جان خسته می آرامید و همه لرزه های ذهن پایان می گرفت ..




رخ جنوبی زرد کوه و قله زیبای هفت تنان از کنار سرچشمه رود کارون ...




نفرات برنامه : رضا راستی ... فواد رضاپور ...



سرزمين دختران دشت ...

تر كمن صحرا :

دختران دشت!
دختران انتظار !
دختران امید تنگ
در دشت بی کران ،
وآرزوهای بیکران
در خلق های تنگ!
دختران خیال آلاچیق نو
در آلاچیق هایی که صد سال !_
از زره جامه تان اگر بشکوفید
باد دیوانه
یال بلند اسب تمنا را
آشفته کرد خواهد...

اين شعر زيبا رو سالها پيش خواندم ... شرح  حال دختراني از سرزميني دور در گوشه هاي شمال شرقي ايران ... سرزميني عشق و رنگ و گل و آواز ...

دختران رفت و امد
در دشت مه زده!
دختران شرم
شبنم
افتادگی

رمه!_

تركمن صحرا تنها جاي دنياست كه هيچ ساز كوبه اي ندارد ... و دوتار سازي كه ريتم كوبه اي را خود با زخمه هاي دست نوازنده بر صفحه ساز ايجاد ميكند ...

دختران رود گل آلود!
دختران هزار ستون شعله، به طاق بلند دود!
دختران عشق های دور
روز سکوت و کار
شب های خستگی !
دختران روز
بی خستگی دویدن،
شب
سر شکستگی !_
در باغ راز و خلوت مرد کدام عشق!_
در رقص راهبانه شکرانه کدام
آتش زدای کام
بازوان فواره یی تان را

خواهید بر افراشت؟



 اسب هاي رها در دشت سبز و آلاچيق هايي كه محل تولد و مرگ تركمن هاست و دختران انتظار تصوير هميشگي اين سرزمينند ...

شب های تار نم نم باران _که نیست کار_

اکنون کدام یک ز شما

بیدار می مانید

در بستر خشونت نومیدی

در بستر فشرده دلتنگی
در بستر تفکر پر درد رازتان،
تا یاد آن _ که خشم و جسارت بود_
بدرخشاند
تا دیرگاه شعله اتش را

در چشم بازتان؟

آمان از قهرمان افسانه اي تركمن هاست كه در آوازهايشان از او بسيار ياد ميكنند...

بین شما کدام

_ بگویید!_
بین شما کدام
صیقل می دهد
سلاح آمان جان را
برای
روز

انتقام؟...


هنوز مست اين شعر و فضاي تركمن صحرام ....


شعر : احمد شاملو


شاد باش ...

آیین ایرانی را پاس میداریم و آنرا به جهانیان معرفی میکنیم ...

عید ایرانی نوروز بر تمام هستی مبارک باد ...

این متن قرنها پیش از میلاد مسیح  با خط میخی بر کتیبه های گنجنامه در دامنه های کوهستان الوند نگاشته شده ...

برای من و تو :

 «خدای بزرگ است اهورامزدا، که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که مردم را آفرید، که شادی را برای مردم آفرید، که داریوش را شاه کرد، شاهی از [میان] بسیاری، فرمانروائی از [میان] بسیاری. مَنَم داریوش، شاه بزرگ، شاهِ شاهان، شاهِ سرزمین‌ها[یی] که نژادهای گوناگون دارند، شاه سرزمین دور و دراز، پسر ویشتاسب هخامنشی.»


میمند ...

روستای دستکند میمند :




     میمند روستایی صخره‌ای با مردمانی با روح نرم و لطیف، روستایی ‌دستکند با چند هزار سال قدمت یادآور ایامی است که انسانها خدایان خود را در بلندای‌کوهها جستجو میکردند و کوه مظهر صلابت و قدرت و الهه عزم و اراده و ایمان تلقی می‌شد. این بنای دستکند باستانی، بی‌گمان از نخستین سکونتگاه‌های بشری در ایران به شمار می‌رود، دورانی که هنوز ایرانیان مهرپرست بودند و کوهها را مقدس می‌شمردند،  به هر تقدیر چند هزار سال پیش از این، انسانهایی با تیشه عشق و همت و حمیت و با اراده و عزمی‌راسخ، فرهادگونه دل سنگ‌ها را شکافتند و یادگاری را به جا گذاشتند که امروزه پس از گذشت سالیان همچنان نماد عزم و اراده و اقتدار اجداد ایرانی به‌شمار می‌رود. هنوز کسی واقف نیست که این مجموعه به دست چه کسانی بوجود آمده و انگیزه این مردمان از احداث چنین بناهایی چه بوده، اما انگیزه مردمان آن زمان بسیار مورد اهمیت قرار دارد، چون در آن زمان و با آن وسایل ابتدایی، آفرینش چنین مجموعة با عظمتی با معماری بی‌نظیر فابل تحسین است. عده‌ای از محققین نیز معتقدند که مهرپرستان از غارهایی که با دست در دل‌کوه کنده‌اند فقط برای عبادت و دفن مردگان استفاده می‌کردند و بعد از مدتی بنا به اضطرار ناشی از‌آب و هوا و یا هر عامل محیطی مؤثر دیگری، این غارها را برای سکونت برگزیده‌اند. آئین مهرپرستی قبل از ظهور آئین‌زرتشت در ایران رواج داشته و تا مدتها پس از ظهور وی نیز ادامه داشته‌است. میمند به دلیل استحکام دفاعی در طول تاریخ کمتر دستخوش تحولات کالبدی و اجتماعی شده است و بیشترین تغییر در آن مربوط به چند دهة اخیر می‌باشد. این تمدن در ابتدا برگرفته از آئین‌مهرپرستی و بعد از آن آئین‌زرتشت بوده‌است. در زمان ساسانیان شهربابک به عنوان زادگاه بابک سرسلسلة ساسانی مورد توجه خاص آنها بوده‌است. پس از ظهور اسلام و ورود آن به ایران مردم میمند که به آئین‌زرتشتی معتقد بودند به اسلام گرویده و مذهب شیعه را پذیرا گشتند.

جغرافیای میمند

      میمند در 38 کیلومتری شمال‌شرقی شهرستان شهربابک در عرض 30 درجه و 16 دقیقه و طول 55 درجه و 25 دقیقه قراردارد. ارتفاع آن از سطح دریا 2240 متر و وسعت آن 420 کیلومتر‌مربع است. باران سالیانه آن 185 میلیمتر است. این روستا بین شهرهای یزد، کرمان و شیراز قرار دارد. میمند در دهستان‌میمند، در شهرستان شهربابک و در استان کرمان واقع شده است.
آنچه مورد اهمیت است و بی‌شک بر نحوه شناخت میمندی اثر گذارده این است که مسکن از روی هم گذاردن سنگ و آجر و غیره پدید نمی‌آید، یعنی در فضای باز ساخته نمی‌شود، بلکه با از میان برداشتن انبوهی از خاک شکل میگیرد و انسان نیاز به خشت و آجر و ملات ندارد، بلکه باید توده‌ای را بردارد تا پناهگاه مهیا شود. به همین دلیل برای اتاق، طاقچه در اندازه‌های مختلف کنده شده است که جای رختخواب، ظروف، صندوق، چراغ و غیرو کنده شده است. به همین دلیل کنار دیوارهای خانه گنجه گذارده نمی‌شود، بلکه با کندن دیوار، حفره یا طاقچه‌ای بوجود می‌آید که اشیاء و لوازم در آنها گذاشته شده و یا در آنها آویزان می‌گردند.کل یک خانه که ممکن است شامل یک یا چند اتاق و اصطبل باشد یک کیچه است. یک واحد یک ورودی مشترک دارد و در پاگرد ممکن است طویله در یک سو و اتاق نشیمن در طرف دیگر باشد. همه کیچه‌ها یک ساختار ندارند. هم اندازه و هم تعداد اتاقها متفاوت است و همانگونه که ذکر شد نام هر واحد کیچه ( kiche ) است. جدا کردن اتاق از پستو و یا پوشانیدن برخی از طاقچه ها با پرده‌ای پارچه‌ای صورت می‌گیرد. کلیدون در دیوار کنار درب نصب می‌شود، کلید را در آن قرار می دهند تا زبانه پشت در قرار گیرد. درجه حرارت این اتاقها حدود 5 درجه متفاوت از بیرون است. در سال 1383در بهمن‌ماه در حالی که در بیرون حرارت 10 درجه سانتیگراد بود، در درون 15 درجه و در خرداد ماه 1384 در حالی که بیرون 24 درجه سانتیگراد بود در درون 18 درجه سانتیگراد بود. ایجاد اجاق و در زبان محلی دیدون ( didon ) در درون اتاقها و سوزاندن هیزم طی سالیان متمادی در آن موجب سیاهی رنگ سقف و بدنة اتاقها شده و برپا کردن آتش و تهیه غذا در درون اتاقها باعث گردیده تا بدنه داخل اتاقها ایزولاسیون شده و باعث عمر بیشتر اتاقها شود و متأسفانه چون دیگر در خیلی از اتاقها آتش افروخته نمی‌شود باعث شده تا خاک سقفها به آهستگی ریزش پیدا کند. اندازه این اتاقها که البته از نظر هندسی منظم نیستند، متفاوت است و یک اتاق 3×4 به بلندی 90/1 تا 10/2 متر معمولی است و بزرگترین کیچه از 90 متر مربع تجاوز نمی کند. کف پوشها اکثراً نمد، مخشیف، گلیم یا قالیچه به اندازه‌های متفاوت در سایزهای150×1 و 40/1×80/1 متر موجود است.
تعداد کیچه ها در خود روستا 406 عدد و تعداد اطاق ها 2560 عدد می باشد.
ساکنان این روستا دارای آداب و رسوم خاص هستند و در زبان و گویش آنها هنوز از کلمات پهلوی ساسانی استفاده می شود. روستای 3 هزارساله میمند تنها روستای تاریخی در جهان است که هنوز روابط سنتی زندگی در آن جریان دارد و می توان تعامل انسان و طبیعت در هزار دوم میلادی را بخوبی در آن دید. این روستا هفتمین منظر فرهنگی_طبیعی و تاریخی جهان بود که جایزه مرکوری را دریافت کرد.

جایزه ملینا مرکوری جایزه ای است که از سوی دولت یونان و با همکاری مجامع فرهنگی بین المللی مانند یونسکو و ایکوموس (شواری حفاظت از بناها و محوطه های تاریخی) به آثاری اهدا می شود که دارای شرایط و ضوابط فرهنگی، طبیعی و تاریخی منحصر به فرد باشد.














قلعه بابک ...قلعه ای  در گوش گربه!!!...




قلعه بابک بناي پر شکوه و زيبايي است که درگذشته محل استقرار و سنگر دفاع بابک خرمدين سردار دلير ايراني از خاک ايران و بخصوص آذرپادگان در مقابل تهاجم اعراب بوده و احتمالا پيش از او نيز جاويدان فرزند شهرک که مبارزات خود با اعراب مهاجم را از کوهستان هاي اردبيل آغازکرده بود دراين قلعه سکونت نموده است بابک نيز ابتدا به جمع مبارزان جاويدان پيوسته و پس از مرگ او در سال 200 هجري قمري به عنوان رهبر خرمدينان 22 سال توانست در اين قلعه به مبارزات آزادي خواهانه خود ادامه دهد

اين بنا احتمالا يک قلعه دفايي مي باشد که در دوران اشکاني يا به احتمال قويتر ساساني ساخته شده است و شباهت زيادي به سبک معماري مجموعه سليمان مربوط به دوران ساساني دارد اما بابک پس از استقرار در اين دژ قسمتهاي اصلي آن را ترميم نموده وبخشهايي را نيز به آن افزود و اکنون که بيش از 1200 سال از آن دوران مي گذرد هنوز بخشهايي از آن دژ پر صلابت پابرجا مانده است و بايد تاکيد نمود علت اصلي شهرت روز افزون آن , حماسه بابک خرمدين ويارانش در دفاع از ميهن خويش در اين دژ بوده که در دوران خود تا سرزمين اسلاوها ,مصر و قلمرو روميان هم گسترش يافته بود.




مشخصات جغرافيايي :

اين بنا در 150 کيلو متري تبريز و سه کيلومتري جنوب غربي کليبر از توابع شهرستان ابهر و بر بالاي کوهستاني به نام جمهور و در کوهي به نام بذ واقع شده(که واژه بذ در گويش محلي به مرور زمان به واژه {بز قلعه سي } تغيير شکل داده) مسير رسيدن به قلعه سه کيلومتربا گذرهاي بسيار خطرناکي است که دسترسي به اين دژرا دشوار مي سازد اين کوه جزو ارتفاعات غربي شعبه اي از رود قره سو و ارتفاع آن از سطح دريا 2300 تا 2700 متر است در اطراف قلعه دره هايي به عمق 400 تا 600 متر وجود دارد و تنها راه ورود آن يک راه مالرو باريک بوده که سمت راست آن محل زندگي عشاير شاهسون مي باشد , در جنگل هاي اطراف درختان آلو , آلوچه , فندق, گردو, سيب و انجير وجود دارد.







خصوصيات معماري :

مجموع مساحت دژ درحدود ده هزار متر و داراي ساختمان هاي دو طبقه و سه طبقه است

ساختمان قلعه عموما با سنگهاي نتراشيده و ملاط ساروج ساخته شده قبل از ورود به قلعه معبري وجود داردکه از سنگهاي منظم شکل گرفته ودر اصطلاح به آن( بز رو) مي گويند که تنها گنجايش دو نفر را دارد اين دالان 200 متر تا قلعه فاصله دارد و يکي از جايگاه هاي ديده باني بر آن مسلط است پس از عبور از دالان حدود يک صد متر را بايد از صخره بالا برويد که امروزه قسمتهايي ازآن پله گذاري شده و در قسمت ورودي دو برج به شکل استوانه اي ساخته شده اند که کاملا براطراف مسلط است در داخل دژ يک تالار با هفت اطاق و جايگاه سربازان وجود دارد که به طور جداگانه به تالار اصلي راه دارد و در زير زمين آن هم بقاياي يک اصطبل موجود است در قسمتي ديگري از بنا چند اطاق ويک آب انبار وجود دارد که آب را براي تابستان ويا شرايط محاصره در آنجا ذخيره مي کردند سقف آب انبار داراي طاقهاي جناغي و گهواره اي و ديواره آن از نوعي ساروج غير قابل نفوذ آکنده است در اطراف بناچهار برج به شکل نيمه استوانه و داراي چندين بخش وجود دارد که مورد استفاده ديده بانها قرار ميگرفته است در قسمت شمال غربي هم يک سري راه پله سرتاسري که به عنوان راه دسترسي به قسمت بالايي مورد استفاده قرار می گرفته وجود داشته که اکنون تقريبا ويران شده است.








برخي منابع:

1)تاريخ شهرهاي ايران تاليف دکتر عباس عطاري انتشارات آسيم

2)نشريه ايران مهر 14و15 مقاله قلعه بابک به قلم خانم م آذين فر

3)خبرگزاري ميراث فرهنگي


تهیه متن از بابک مغازه ای ...





سرزمین اهورا ...

     زیبا ترین جاده اردیبهشتی ایران مسیری پر پیچ و خم است که از سنندج به سوی مریوان و از انجا رهسپار هورامانات میشود . در انتهای جاده آسفالته هورامان به جایی می رسی كه پشت بام خانه ای، حیاط خانه ای دیگر است. این جا اورامان تخت است. روستایی با قدمت چند صد ساله، با فرهنگ و آدابی كه یادگار دوران زرتشت است آیین اهوراستایی هنوز در حافظه تاریخی برخاسته از نیاكان مردم این منطقه، جای دارد و آن را پاس می دارند.بنا به اعتقاد مردم منطقه، اين روستا زماني شهري بزرگ بوده و مرکزيتي خاص داشته است .به همين خاطر از آن به عنوان تخت يا مرکز (حکومت) ناحيه اورامان ياد مي‌کردند. وضعيت خاص روستا از نظر معماري، موقعيت جغرافيايي و تاريخي، چشمه‌هاي پرآب، همچنين مراسم خاص آييني ،آداب و رسوم و وجود مقبره و مسجد پير شاليار به ويژه جمعيت و تعداد سکنه قابل توجه آن، نشانگر اهميت آن در زمان ساساني است. قبل از دوره ساساني نيز در متون سومري به هورم اشاره شده است.

واژه "اورامان" يا "هورامان" از دو بخش "هورا" به معني "اهورا" و "مان" به معني "خانه"، "جايگاه و سرزمين" تشکيل شده است. بنابراين اورامان به معني "سرزمين اهورايي" و "جايگاه اهورا مزدا" يا "سرزمين مهرباني" است. هور در اوستا به معني خورشيد آمده و هورامان (جايگاه خورشيد) نيز معني مي‌دهد.


    يکي از جشن‌ها و مراسم باستاني در ميان کردهاي منطقه اورامان تخت که ريشه در باورهاي اساطيري و اديان کهن آنان دارد جشن عروسي پير شاليار است.

 اين جشن، مراسمي بسيار کهن است. اگر چه اين مراسم در طول زمان با تغييرات بسيار مواجه بوده ولي ريشه‌هاي کهن اساطيري خود را به خوبي حفظ کرده است. در منابع مکتوب تاريخي آمده است:پير روحاني از مغان زرتشت به نام پير شاليار نزد مردم اورامان بسيار محترم است و کتابش را به بيگانگان نشان نمي‌دهند، و کلماتش به جاي ضرب المثل به کار مي‌رود.

جشن بزرگ مردم اورامان در بهمن ماه که سال روز ازدواج اوست برگزار مي‌شود. اين مراسم هر سال در همين ماه در آغاز چله کوچک،در سه مرحله و طي سه هفته انجام مي‌شود. در نخستين هفته ماه گردوهايي که از باغ پير شاليار چيده شده،براي اهالي ارسال مي‌شود و به اين ترتيب اهالي از شروع مراسم با خبر مي‌شوند.این جشن باشکوه که نیمه زمستان آغاز میشود بسیار جالب توجه است ...اما مراسم دوم که ما به آن رسیدیم در بهار و همزمان با جشن گلبرگهای بهاری کردستان آغاز شد.


هر سال‌ در دومين‌ هفته‌ ارديبهشت‌، اهالي‌ اورامان‌ و رستاهاي‌ مجاور به‌ رسم‌ تبرك‌ و براي‌ شفاي‌ بيماران‌ قطعه‌اي‌ از تخته‌ سنگ‌ كنار مزار پير شاليار را مي‌كنند و با خود مي‌برند و بر اين‌ باورند كه‌ كرامت‌ و پير شاليار باعث‌ تبرك‌ اين‌ سنگ‌ شده‌ و هر سال‌ دوباره‌ سبز خواهد شد.

به‌ نظر مي‌رسد اين‌ مراسم‌ كه‌ هم‌ زمان‌ با جشن‌ سده‌ بر پا مي‌شود يادگار روزگار پرستش‌ مهر در اين‌ سامان‌ است‌. مراسمي‌ كه‌ در آن‌ ايزد مهر بركت‌ بخشنده‌ رادر چهلمين‌ روز زايشش‌، در آن‌ هنگام‌ كه‌ زمين‌ آغاز به‌ دم‌ زدن‌ ميكند و گوسفندان‌ بار بر زمين‌ مي‌نهند، مي‌ستايد و با ريختن‌ خون‌ قرباني‌ ياد ايزد حامي‌ دهقانان‌ و توليدكنندگان‌ را كه‌ با كشتن‌ گاو باعث‌ بركت‌ كشت‌ و دام‌ و روييدن‌ رستني‌ و گياهان‌ سودمند و خرمي‌ و شادي‌ ما در زمين‌ مي‌گردد، گرامي‌ مي‌دارد و پيروان‌ او در مهرابه‌هاي‌ باستاني‌ بقاياي‌ متبرك‌ را كه‌ در شمعدان‌ سنگي‌ است‌ بر سكوهاي‌ چوبي‌ پاس‌ مي‌دارند و جانشين‌ او پيري‌ است‌ با كراماتي‌ شبيه‌ او.

  از جمله این كرامات عجیبی كه درباره او روایت می كنند ماجرای شفا یافتن« شاه بهار خاتون» دختر شاه بخارا است كه «پیر شالیار» او را شفا می دهد. ماجرا از این قرار بوده است كه «شاه بهار خاتون» كر و لال است و تمام طبیبان از مداوای او عاجز می مانند تا اینكه آوازه «پیر شالیار اورامی» به بخارا می رسد. پادشاه بخارا هم شرط كرده است كه هر كسی دخترش را شفا دهد او را به عقد وی درمی آورد؛ بالاخره عموی پادشاه با عده ای از اطرافیان پادشاه به سمت اورامان به راه می افتند تا دختر را به نزد «پیر شالیار» ببرند. وقتی كه نزدیك روستای «اورامان تخت» می رسند گوش های دختر به طوری آنی شنوا می گردند و وقتی هم به نزدیكی های خانه «پیر شالیار» می رسند صدای نعره دیوی توجه آنها را جلب می كند و سریع دیو از تنوره ای كه هم اكنون اهالی به آن «تنوره دیوها» می گویند و نزدیك خانه «پیر شالیار» هست _ بر زمین می افتد و كشته می شود، در این اثنا زبان «شاه بهار خاتون» هم باز می شود و شروع به صحبت كردن می كند.

متاسفانه مراسم سخنرانی توسط ماموستا ی اورامانات در محل مقبره پیر برگزار شد که سرشار از دروغ بودو از شجره نامه تقلبی که برای پیر ساخته شده بود تا  زیر سوال بردن حکومت زردشت در این دیار که ناباورانه استیلای زردشت در سرزمینی که حتی نام خود را از اهورا دارد را نیز انکار میکرد


چشم انداز هورامان تخت


دشت شقایق

 

 


شب هورامان  


پایکوبان


دف


 غروب ابدی


دخیل پیر شالیار


...مهتاب 


نفرات برنامه

حمید امیری .علی رضا حبیبیان . کامران کریمی . محمد ادریسیان . مهدی آذر پور . ف رضاپور 

دره قاسملو

   دره قاسملو یکی از دره های زیبا و وسیع در شمال شهرستان اشنویه ... دره ای سرسبز و زیباست با درختان سیب و انگور و گردوی وحشی ... منطقه ای نیمه جنگلی که زیادی بی نام و نشان مانده و مکان بکری برای گذران برنامه های مختلف کوهنوردیه ...مسیر های فنی گلگشت دیواره بولدر و... همه و همه اینجا جمعند... اما چیزی که توجهمو جلب کرد یه سوراخ کوچک توی یکی از صخره ها بود ... با نیم ساعت مسیر دست به سنگ بهش رسیدم و شگفت زده شدم... دو اتاق کوچک که در دل سنگ کنده شده و از بالا به همه جا مسلط بودند ... کنده کاری به نظر خیلی قدیمی میرسید و شباهتی به گور دخمه هایی که در کوههای زاگرس زیاد دیده میشن نداشت ... بیشتر شبیه جایی برای زندگی بود چون داخل اتاقها طاقچه داشت و یک چاه آب سنگی که پر آب هم بود داخل یکی از اتاقها بود ...منظره اطراف از اون بالا فوق العاده بود ناخود اگاه یاد این قطعه از شعر سهراب افتادم که :
    پدران ما ...   

     پدران پدران ما ...

     چه شبی چه مهتابی داشته اند...

 وقتی از اهالی منطقه هم سوال کردم اظهار بی اطلاعی کردن ...جالبه در مورد چیزی بنویسی که هیچی ازش نمیدونی ...

 دهانه دخمه که بالایی نیمه کاره رها شده اما پایینی دو اتاق تو در تو داره...


چاه سنگی پر آب در گوشه تاریک تصویر

 


منظره ای که از جلوی دخمه میشه دید... 

جشن چهارشنبه سوری...

                   بخشی از نیا یش های اوستایی ...

      درود و ستایش به تو ای آتش اهورا مزدا ... میستاییم این روشنی پاک و درخشان را، اینک که به ما آشکاری ، توان و نیرویمان بخشای تا بهترین اندیشه و گفتار و کردار را داشته باشیم ... یاریمان ده  که با بدی و زشتی و دروغ پیکار کنیم ... روان مارا پالوده و پاک گردان از بدی و راه بی فرجامی تا شایسته پرستش اهورای بزرگ باشیم....

        تا وقتی میشود آتش کوچکی ساخت و در تاریکی شب با دوستان  دل به نور و گرمایش سپرد و خوش گفت و  خوش شنید و شاد بود و به یاد سیاوش از میان آتش گذشت ... حیف نیست با سرو صدا و هیاهو و نابهنجاری این شب زیبا را خراب کرد ؟