تابستان !

 

 

تابستان ها که می آید دل هوس کوههای سپید و برف و کولاک و صدای باد زمستانی میکند و ... زمستان که میشود سودای خنکای چشمه ای در بالا دست میبردت به خیال روز هایی که از دست رفتند ...سایه ساری در گرمای بعد از ظهر و صدای آب...

به قول بامداد :

        یله در خنکای چمن

                     رها شده باشی و

                                    زنجره

                                    زنجیره بلورین صدایش را ببافد

         غم سنگینت

                     تلخی ساقه علفی

                    که به دندان میفشری ...


ریگ جن ...

 

غروب دریای کویر ... ریگ جن ...پاییز ۸۸


ريگ جن گستره اي است از شنزارهاي روان. تا چشم كار مي كند نمك است و ماسه و در بعضي مناطق باتلاق؛ باتلاق هايي كه اگر شناختي از محل آنها نداشته باشيد قطعا گرفتار شده و به جرگه همان آدم هايي مي پيونديد كه گرفتار روح و جن شده اند(!) فرو رفتن در گل و لجن در ريگ جن شايد يكي از خطرناك ترين اتفاقاتي باشد كه ممكن است گريبانگير مسافران، البته مسافران ناوارد شود و آنها را به كام مرگ بكشاند.

سالهاي متمادي هيچ كس جرات آنكه به ريگ جن سفر كند و راز اين كوير اسرارآميز را كشف كند، نداشت، يا اگر حتي جراتش را هم داشت به دليل ناآشنايي با منطقه در راه مي ماند. از آن جمله مي توان به سون هدين، نويسنده كتاب كويرهاي ايران اشاره كرد كه سالهاي زيادي از عمرش را در گوشه و كنار كويرهاي ايران گذراند و كتاب كويرهاي ايران را به رشته تحرير درآورد، اما با تمام تلاش هايش هيچ گاه موفق به ديدن ريگ جن يا بهتر بگويم فتح ريگ جن نشد.



سون هدين در سال 1900 ريگ جن را كشف كرد و بعد از آن هم آلفونز گابريل در سال 1930 از نزديكي آن گذر كرد، اما عبور از آن همچنان براي كويرنوردان به صورت يك رويا باقي ماند تا اينكه بالاخره در سال 1997 طلسم ريگ جن توسط علي پارسا، كويرشناس مقيم آمريكا شكسته شد. او به همراه آقاي ميرانزاده، رئيس پارك ملي كوير وقت با هواپيما بر فراز ريگ جن رفتند تا ثابت كنند كه هيچ چيز شگفتي در ريگ جن وجود ندارد.

علي پارسا در خاطرات خود درباره آشنايي اوليه اش با ريگ جن مي نويسد:

در يكي از سفرهايي كه زمان دانش آموزي به كوير مركزي داشتم، در نقشه اي به ريگ جن برخوردم. نامش اسرارآميز به نظر مي آمد. تصميم گرفتم به آنجا بروم و اين همزمان شد با انقلاب ايران. سالها بعد در 1996 اين رويا با سفر به پارك ملي كوير دوباره به سراغم آمد. من، دوستانم و آقاي ميرانزاده، رئيس پارك ملي كوير تصميم گرفتيم كه از فراز ريگ جن با هواپيما عبور كنيم تا به خودمان ثابت كنيم در مسير، چيز عجيبي نيست. فقط نمك است و ماسه و تپه. نخستين امر شگفتي كه در ريگ جن با آن مواجه شديم، گودالي تازه به وجود آمده بود. داخل گودال يك فضاي آبي ديده مي شد كه آب شور بود. اطراف آن نمك كريستال شده به رنگ سفيد ديده مي شد و اطراف آن به رنگ قهوه اي بود كه مشخص بود در اثر فشار، خاك آن پخش شده است. اما علي پارسا براي اولين بار در نوامبر 1997 با ماشين وارد ريگ جن شد و بعد از آن بسياري از كويرنوردان از ريگ جن گذشتند. البته با تجهيزات كامل؛ و نه گرفتار روح شدند و نه جن زده.

گسترش ريگ جن از شمال شرق به جنوب غرب است. اين منطقه در شمال شرق به كوه گوگرد و منطقه معلمان، از جنوب به انارك، از شرق به ناحيه جندق و از سمت غرب به پارك ملي كوير منتهي مي شود.

بهترين مسير دستيابي به ريگ جن بخش شمال شرق پارك ملي كوير است، يعني جاده سنگفرش ملك آبادكه البته داخل مرز پارك است كه زير نظر سازمان حفاظت محيط زيست اداره مي شود و گرفتن مجوز از سازمان هم كه صبر عيوب مي خواهد و عمر نوح، اگر اين دو را نداريد بهترين مسير براي ورود به ريگ جن جندق است كه دقيقا در نقطه مقابل يعني در بخش شرقي پارك قرار دارد.



از تهران تا جندق حدود۱۷۰كيلومتر راه است، البته قبل از حركت چند نكته بسيار جدي و مهم را مدنظر قرار دهيد. مهمترين مسئله اينكه اگر تا به حال كوير نوردي نكرده ايد و به اصطلاح حرفه اي نيستيد، براي اولين تجربه به هيچ عنوان ريگ جن را برنگزينيد كه در اين صورت رفتنتان با خودتان است و برگشتنتان با خدا، حتي اگر هم حرفه اي هستيد حتما گروهي به اين منطقه سفر كنيد. بهترين وسيله براي سفر به كوير، جيپ هاي سبك وزن است، نقشه را فراموش نكنيد. اگر GPS (وسيله ثبت نقاط جغرافيايي و در واقع يك راهنماي الكترونيك ماهواره اي است) داريد كه چه بهتر و از آنجايي كه سفر به ريگ جن حركتي نوين و بسيار مشكل است و در نتيجه نقشه دقيقي از آن در دسترس نيست، مي توانيد با استفاده از GPS و ثبت نقاط، ميزان دقت نقشه هايتان را چك كنيد. نه تنها براي سفر به ريگ جن كه براي سفر به هر نقطه از كوير كاملا مجهز و بدون كوچكترين كاستي و شك حركت كنيد. براي سفر به ريگ جن حداقل بايد به اندازه دو هفته آب ، بنزين، غذا و وسايل فني ماشين را به همراه داشته باشيد. در ضمن بلد محلي را فراموش نكنيد، محلي ها معمولا آدم هاي كار كشته اي هستند و علاوه بر تعيين مسير، حتي در شرايط سخت، خيلي خوب مي توانند راهنماييتان كنند.

اگر از مسير جندق به طرف ريگ جن مي رويد پس از طي مسيري پر پيچ وخم، وارد يك رودخانه خشك و عريض مي شويد، بعد از عبور از رودخانه تا چشم كار مي كند كوه ها و تپه هاي ماسه اي است. بخشي از منطقه نسبتا مسطح تر است و تپه ها كوچكتر، بنابراين عبور از آن نسبتا آسان به نظر مي رسد ولي با كمي پيشروي با كم شدن ارتفاع به اراضي باتلاقي مي رسيد كه اينجا تقريبا جنوب منطقه است. اصرار براي عبور از اين اراضي باتلاقي بي فايده است بنابراين بهتر است از سمت شمال غربي به حركتتان ادامه دهيد. آخرين كوه هايي كه 2300 متر ارتفاع دارند به بخش شمالي ريگ جن مي رسيد از اينجا كوه دماوند را هم مي توانيد ببينيد. با ادامه اين مسير به پارك ملي كوير مي رسيد، البته بعد از گذر از رودخانه خشك نخجير و پارك ملي كوير ، نقطه پاياني است كه شما را به پاسگاه ملك آباد ورامين و تهران مي رساند و تا اينجا بيش از هزاركيلومتر مسير را در كوير درنورديده ايد.  متن از کویر های ایران ...


بازخواست ...

       

         اکنون جمجمه ات

                                عریان


        بر آن همه تلاش و تکاپوی بی حاصل

                                                 فیلسوفانه

                                                        لبخندی میزند

          به حماقتی خنده می زند

                            که تو از وحشت مرگ

                            بدان تن در داده بودی :

                                                      به زیستن

                                                             با غلی بر پای و

                                                             قلاده ای بر گردن ...


شعر : احمد شاملو

عکس :اینترنت

غار نوردی با در تخته !!

هفته پیش برنامه ای برای پیمایش غار چال نخجیر گذاشتیم ... با کلی دردسر دهانه غار را پیدا کردیم   ... با منظره زیبایی مواجه شدیم :

 در غار تخته بود !

با اینکه تا در غار رفتم و داخل غار را ندیدم اما چیز های جالبی دستگیرم شد : اولا این غار  در محدوده شهر نراق واقع شده و دلیجانی ها آنرا به نا حق به اسم خود کرده اند. دوما قرار است که این غار توریستی شود و طبیعت گردان با فرهنگ و عزیز کشورمان بر فراز استالاگتیتهای هفتاد میلیون ساله اش پلاستیک پفک و قوطی رانی و ... حواله کنند . سوما کاش این غار اصلا کشف نمیشد ! حد اقل تا صد سال آینده... !

مرگ سپید در پنجشنبه سیاه...

 

باز هم بهمن و اینبار  بزرگ تر از همیشه...                                                              

                                                                            

آخرین خبر های دریافتی از فاجعه بهمن دیزین را اینجا ببینید...

شب مانی زمستانی بر فراز قله دایم برف...


دایم برف قله ای زیبا و مغرور در رشته کوه الوند است که پس از قله بخچال با ارتفاع 3450 متر دومین قله بلند این مجموعه محسوب میشود . این قله نسبتا دور افتاده بین قلل کلاغ لانه و قزل ارسلان واقع شده و منظره ای شگفت انگیز رو به این قلل دارد ... همان طور که از نامش پیداست قله ایست برف گیر و صعود زمستانی آن با برفکوبی سنگین همراه است . مسیر های دستیابی به این قله متعدد بوده و از تمام جهات و روستاهای اطراف قابل صعود است ...

از روستای وهنان که چهره ای زمستانی به خود گرفته شروع به حرکت میکنیم . مسیر از همان ابتدا به خاطر بارشهای شب گذشته سپید پوش است و رفته رفته به ارتفاع برف افزوده میشود . پس از سه ساعت برفکوبی سنگین به جانپناه قزل میرسیم و استراحتی میکنیم ... جانپناه درست در گردنه بین قزل و دایم برف واقع شده و خالی و ساکت است...

از جانپناه به سمت قله در میان مه و کولاک شدید به راه می افتیم... مسیر به زحمت قابل شناساییست و از جی پی اس کمک میگیریم . پس از یک و نیم ساعت برفکوبی به قله میرسیم و به دنبال مکان مناسبی برای برپایی چادر ها میگردیم . باد شدید تر شده و ابرها رفته رفته کنار مبروند . درست روی قله درون سنگ چین کوچکی را که پر از برف شده خالی میکنیم و چادر ها را برپا میکنیم .

شبی سرد را با تکانهای باد روی قله سپری کردیم ... صبح هنگاه هوا صاف و پاکیزه بود و منظره قلل اطراف چشم را نوازش میداد... برای برگشت مسیر روستای حیدره را انتخاب کردیم که  در جهت شمال قله واقع شده  است . مسیر بازگشت با درگیری با یک شیب تند یخی و در ادامه راه با برفکوبی سنگین همراه بود . حدود ظهر بود که به این روستای زیبا رسیدیم ...



بسوی کوه ...

خانه ای بر فراز ابرها ...


بازی ابرها با قزل ...


بازگشت ...


نفرات برنامه : نیما اسکندری . بابک ماجدیان . فواد رضاپور .

طرح ...


       شب

       با گلوی خونین

               خوانده است دیر گاه


             دریا

                  نشسته سرد


             یک شاخه

               در سیاهی جنگل

                                 به سوی نور

                                          فریاد میکشد...


شعر : احمد شاملو

عکس: جنگل ابر... پاییز 87

از یخنوردی تا خشک نوردی!

     گرمایش زمین روی مسابقات یخنوردی هم تاثیر گذاشته و آنرا با چالش مواجه کرده است...  وقتی  بخواهیم به زور مسابقه یخنوردی برگزار کنیم ولی بخ نداشته باشیم نتیجه اش میشود خشک نوردی یا همان درای تولینگ ... وقتی هم بخواهیم به زور مسابقه درای تولینگ برگزار کنیم نتیجه اش میشود مسابقات کم جان و بدون امکانات با سطح بسیار پایین و تعداد کمی شرکت کننده که اجرا نکردنش بسیار سنگین تر است !...

     تماشاچی ها که خود بماند چه داستانی داشت و بیشترشان برای هواخوری آمده بودند و خیلی ها هم که واقعا میخواستند مسابقه را ببینند نیمه کاره به منزل برگشتند !

    کجای یک مسابقه جدی آدم برفی درست میکنند و مراسم شعبده بازی و تردستی به راه می اندازند ؟ واقعا شرمنده دوستانی شدیم که از استانهای دیگر میهمان ما بودند...

    نکته جالب اینکه شرکت کنندگان مسابقه به جای کرامپون  کفش سنگ نوردی به پا کرده بودند و دلیل آن هم این بود که :

(( کرامپون پا بکنن دیوارشون خراب میشه !!! ))

واقعا به کجا پیش میرویم ؟


خجالت کشیدم عکسهای حاشیه مسابقات رو آپ کنم !!!

این هم یک عکس مرتبط ! :


شمارش معکوس برای یخ نوردی در ایران ...


    کشور ایران اگرچه کوهستانهای بیشماری را در دل خود گنجانده است اما در این کوهستانها مناطق یخچالی بسیار اندکی وجود دارد که به شدت تحت تاثیر دما و بارش قرار دارند . به علت کوتاهی و کم حجمی یخچالها این تاثیرات در مدت زمان بسیار کوتاهی یعنی در عرض چند ماه بروی این مناطق اثر گذاشته و طول آنها را به طور قابل توجهی کاهش میدهد ...کاهش طول به معنای تغییر در ساختار یخچال است که در بیشتر موارد به مرگ یخچالهای دایمی منجر میگردد ...

    گذشته از یخچالها دیواره های یخی اندکی هم در سرزمین ما وجود داند که بلند ترینشان آبشاریخی نوا ست که به زحمت طول آن به صد متر میرسد ... با احتساب مناطقی مانند میگون و هملون و دیواره های یخی کوتاه اطراف جاده چالوس و گنجنامه همدان که بقای یخ آنها تا اسفند ماه نمیپاید ، عمر مفید یخ نوردی در ایران در سالهای اخیر چیزی حدود 30 روز است ! که اگر علاقمندی بتواند در طول این 30 روز هر هفته در صورت مساعدت هوا خود را به این مناطق رسانده و یخ نوردی کند، در خوشبینانه ترین حالت ممکن 4مرحله موفق به یخنوردی میشود !

    متاسفانه گرمایش هوا امسال به بیشترین حد خود رسیده و تعدادی از این دیواره ها امسال اصلا تشکیل نشده اند و تعدادی هم که هستند به چگالی مناسب برای یخ نوردی نرسیده اند ... تبر یخهای گران قیمت در انباریها خاک میخورند و کرامپونها کند شده اند !

    با توجه به شرایط امسال با گذشت فصل یخنوردی دیگر امیدی به کوبیده شدن تبر بروی دیواره های یخی نیست و تا سال آینده باید صبر کرد ... گرچه صبر هم چاره ای نیست و اگر سالهای آینده هم وضعیت امسال ادامه پیدا کند باید یخنوردی در ایران را که تازه پاگرفته بود برای همیشه به فراموشی سپرد . ورزشی زیبا و هیجان انگیز که به سرعت روبه پیشرفت بود حالا در سراشیب سقوط قرار گرفته و کاری از کسی ساخته نیست ...


   برای روشن شدن موضوع عکسهای یخنوردی در 5 سال اخیر در آبشار یخی گنجنامه را با هم مرور می کنیم :

1: زمستان 1384 : یخی مناسب با چگالی بالا ... در این سال خلیل عبد نکویی یخشار مصنوعی گنجنامه را در کنار آبشار ایجاد کرد :


2: زمستان 1385 : یخ هنوز مناسب ولی از طول عمر آن کاسته شده :



3: زمستان 1386 : عمر یخ باز هم کم شده و یخ نوردی فقط در ساعات اولیه صبح ایمن است :

4: زمستان 1387 : گرمایش زمین و آخرین روزهای یخنوردی در گنجنامه :


5 : زمستان 1388: مرگ یخشار گنجنامه :


عکسها از : مرحوم خلیل عبد نکویی ... محمد حسینی ... فواد رضاپور .


شکار قزل ارسلان !!


دوربین خوشبخت من و غروب قزل ارسلان ...

همدان... بهمن 88...