بازخواست ...
اکنون جمجمه ات
عریان
بر آن همه تلاش و تکاپوی بی حاصل
فیلسوفانه
لبخندی میزند
به حماقتی خنده می زند
که تو از وحشت مرگ
بدان تن در داده بودی :
به زیستن
با غلی بر پای و
قلاده ای بر گردن ...
شعر : احمد شاملو
عکس :اینترنت
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۸۸/۱۱/۲۰ ساعت ۹ ب.ظ توسط فواد رضاپور
|