لیماک لام!

    

    منطقه جنگلی لیماک لام( Limak laam)  در قلب جنگل های انبوه مازی بن ، در کوهستان های جنوب رامسر واقع شده است . انبوه درختان جنگلی با صدای هزاران پرنده و رودخانه زیبای ازارک از دیدنیهای این نقطه از ایران زمینند . 

منطقه شکار ممنوع مازی بن و سی بن از یک سو به رامسر و از سوی دیگر به کتالم و جنگل های دالاخانی مشرفند . 

برای رسیدن به لیماک لام بایستی از رامسر به سادات شهر و از آنجا به منطقه کوهستانی اربه کله ( arbeh kalle ) رفت . جاده خاکی باریکی از آنجا به قعر جنگل و بسوی لیماک لام و ازارک می رود که با پای پیاده حدود یک ساعتی به طول می انجامد . از کنار رود مسیر دو تا شده و یکی به قعر جنگل می رود که پاکوبی بسیار طولانی در حدود 17 کیلومتر دارد و دیگری مسیر کنار رودخانه است که چند ساعتی تا کتالم پیش می رود . 

بستر رودخانه در بعضی نقاط پهن می شود و حالت دریاچه ای کوچک و آبی در قعر دره جنگلی پیدا می کند که بسیار دیدنیست . 

این نقطه همانند دیگر نقاط جنگل های هیر کانی پدیده استثنایی در جهان دارد که همان در کنار هم روییدن درختان سوزنی و پهن برگ است که تصویری شگفت در ذهن بر جای می گذارد ...


منظره چشم نواز دریای خزر از روستای اربه کله ...


پدیده منحصر به فرد هیرکانی ... هماغوشی درختان سوزنی و پهن برگ در یک جنگل !


مازی بن ...


رودخانه آرام ازارک ...



جنگل لیماک لام ...


کلونی قارچ ها ! 


طرح ...

    شب 

         با گلوی خونین 

                        خوانده ست دیر گاه

     دریا

         نشسته

                     سرد

 یک شاخه 

           در سیاهی جنگل 

                            به سوی نور 

                                        فریاد می کشد.


شعر : احمد شاملو

عکس : همدان ... دیوین

فتح قله های زندگی !

 

    تابستان امسال به جز چند برنامه سبک و دو برنامه نیمه سنگین زیاد پا به کوه نشدم ... اما دلیلش شاید چیز دیگری بود ...  قله ها همیشه بر نوک کوه ها واقع نشده اند . کوهنوردان بسیاری را می شناسم که سرسخت ترین کوه ها را زیر پا گذاشته اند اما از فتح قله های کوچک زندگی شان غافلند ... هر چند خود من زندگی در کوهستان را بیش از حد عادی دوست دارم اما دنیای واقعی در جایی غیر از نوک کوه ها واقع شده است . جز با زندگی در میان مردم و با مردم نمی توان به کمال رسید . مانند عارفی که سال ها در کنج غاری به نیایش مشغول است و غافلست که در  آن کنج  فرصتی برای آزمایش خودش ندارد تا خود را بیازماید و سربلند بیرون آید و به خیال خود به کمال رسیده اما هرگز نخواهد توانست حتی خودش را بشناسد چه رسد به خدایش ... بگذریم ...

  امروز یکی از بزرگ ترین روز های زندگیم است ... 

 نوعی تولد دوباره و شروع زندگی مشترک من با دختری که دوستش دارم ... 

امیدوارم از پس  قله های زندگی سربلند بیرون آیم ...

  همیشه قله ها بر نوک کوه ها واقع نشده اند ...


پی نوشت : البته این تولد دوباره به معنی دور بودن از محیط کوه و اینترنت نخواهد بود و برعکس بقیه از عبارت : (( به علت مشکلات شخصی این وبلاگ تا مدتی آپ نمی شود ))  هم استفاده نخواهم کرد ! 


به عنوان هدیه شعری تقدیم دوستانم می کنم .... در ادامه مطلب بخوانید ...


ادامه نوشته

river over !

     نمی دانم شما هم مثل من از دیدن منظره هایی که هر روز به دست بشر تخریب می شوند زجر می کشید یا نه ... این مساله امروزه در کشور ما آنقدر تکرار شده که دیگر جزیی از زندگی و اخبار روزانه به شمار می رود ... آنقدر که همه ما دیگر عادت کرده ایم هر روز خبری بشنویم از  خشک شدن فلان تالاب و سوختن فلان جنگل و تخریب فلان کوه ...

   این تخریبات آنقدر با سرعت رخ می دهند که گویی از ابتدا به همین شکل بوده اند! .  عادت کرده ایم شب بخابیم و صبح که بیدار میشویم بشنویم که مثلا زاینده رود خشک شد . بعد آهی بکشیم و لحظه ای به یاد بیاوریم که که چه روز هایی شاید کنار همین رود خانه سپری کرده ایم و شاید به تصویری در ذهن خوش باشیم و بعد فراموشی و روزمرگی را دوباره از سر گیریم ...

در بحبوبه خبری خشک شدن دریاچه ارومیه انگار خشک شدن زاینده رود اصلا به حساب نیامد ... 

سال 83 برنامه پیمایشی داشتیم که برای نخستین بار در ایران به اجرا درآمد ، با تماشای عکس هاش دلم گرفت ... الان به جای آن خط آبی خوش رنگ وسط دشت چه جایگزین شده است ؟

 پیمایش کامل زاینده رود از سرچشمه زایشش در کوهرنگ چهار محال تا مدفنش در گاوخونی اصفهان از راه هوا با ارتفاع کم و تنها تعقیب پیچ و خم های رود ....

این عکس ها خاطره رودی هستند که روزی در قلب کویری ایران نوید زندگی بود ... زاینده رود ...


بقیه عکس ها را در ادامه مطلب ببینید ...


ادامه نوشته

حال کوهنوردی با هال عوض می شود !

    به نظر می رسد نسل جدید لباس های جدید موسوم به هال ( Hal ) بزودی روانه برنامه های سنگین کوهنوردی گردند . این لباس های ویژه که در واقع اسکلت خارجی نیرو بخشی هستند که نخستین بار ارتش ایالات متحده برای مصارف نظامی دست به طراحی آن ها زد قادرند اثر نیروی عظلانی را تا چند برابر افزایش داده و تا حد غیر قابل باوری از خستگی بکاهند . 

 

این اسکلت خارجی مانند لباسی بر تن پوشیده شده و قادر است با دریافت پیام های عصبی از مغز به طور هم زمان پیامی به مفصل دستگاه در جهت حرکت موازی با آن چه فرد در نظر دارد انجام دهد . 

هر چند کوهنوردی با نسل جدید این لباس به نظر بسیار ناموزون می رسد اما قطعا در آینده نزدیک نسل های جدید این دستگاه در تمامی سطوح زندگی انسان از جمله کوه نوردی نقش مهمی ایفا خواهند نمود ...


آوار آفتاب ...

كنار مشتي خاك

در دور دست خودم، تنها، نشسته ام

نوسان ها خاك شد

و خاك ها از ميان انگشتانم لغزيد و فرو ريخت .

شبيه هيچ شده اي !

چهره ات را به سردي خاك بسپار.

اوج خودم را گم كرده ام .

مي ترسم، از لحظه بعد، و از اين پنجره اي كه به روي احساسم

گشوده شد .

برگي روي فراموشي دستم افتاد : برگ اقاقيا !

بوي ترانه اي گمشده مي دهد،

 بوي لالايي كه روي چهره مادرم نوسان ميكند.

از پنجره

غروب را به ديوار كودكي ام تماشا مي كنم .


شعر : سهراب سپهری

عکس : همدان ، دریاچه سد اکباتان


شاسوسا را در ادامه مطلب بخوانید ! 


ادامه نوشته

کاوش جدید در غار سم ...

    سم ( som ) در زبان محلی  به معنی حفره می باشد.این غار دومین غار چاهی ایران بعد از غار پراو از نظر عمق می باشد. ارتفاع دهانه غار از سطح دریا 1700متر و عمق غار بیش از 300 متر است  .

 

    در تاریخ 31/5/90به همراه تیمی به سرپرستی علیرضا بلاغی وارد منطقه شدیم.برای رسیدن به دهانه غار از شهر گرگان از طریق جاده مشهد به شهر گالیکش و از آنجا به روستای نام نیک رفتیم.پس از رسیدن به نام نیک بارها را که شامل وسایل فنی و آب  و کوله ها بود توسط 2 دستگاه تراکتور تا نزدیکی دهانه غار بردیم  .

    در نخستین روز پس از رسیدن به محل کمپ و برپایی چادر ها جلسه معارفه افراد انجام شد و خیلی زود جمعی صمیمی بین افراد به وجود آمد و تقسیم کارها صورت پذیرفت.هدف این تیم اکتشاف در قسمتهای جدید غار و پیمایش عده ای از نفرات تا انتهای غار بود.علاوه بر نفرات اصلی تیم سه نفر از دوستان از آزاد شهر گرگان نیز در کنار تیم بودند که به قصد آشنایی با غار و بازدید از چاههای اولیه به منطقه آمده بودند.محل برقراری کمپ در نزدیک دهانه  و در محوطه ای جنگلی و بسیار زیبا بود.پس از هماهنگی قرار شد طنابها طی مراحل مختلف ثابت گذاری شوند.

    اولین تیم شامل دوستان آزاد شهری به همراه محمد رضا لطفی طنابها را تا چاه 3 منتقل نمودند و تیم دوم شامل سعید کفشگیری و آرش نقافی و هیوا احمدی کار ثابت گذاری را تا ابتدای چاه 100متری انجام دادند.تیم سوم شامل علیرضا بلاغی و نیما اسکندری و میدیا هاشمی  و مارچین( غارنورد لهستانی ) وارد غار شد و تا ابتدای چاه 100 متری مسیر را ادامه داد و کار نقشه برداری در یکی از تالارهای جدید غار انجام شد و پس از نقشه برداری همگی از غار خارج شدیم. همزمان با تیم سوم سعید هاشمی نژاد و سجاد محب الاسلام و سارا عدالتیان و مرجان خاندانی در غالب تیمی اکتشافی از قسمتهای جدیدی در چاه 3 بازدید نمودند .

    روز سوم: در روز سوم برنامه تیمی شامل سعید کفشگیری و نیما اسکندری و مسلم آمارلو و هیوا احمدی به قصد پیمایش گامل وارد غار شدیم و با سرعت مناسبی تا ابتدای چاه 100 متری پیش رفتیم و .سپس کار پابت گذاری چاه 100 متری انجام شد.این چاه شامل 4مرحله فرود بود و یکی از بزرگترین چاههایی بود که می دیدم.همزمان با تیم پیمایش مارچین و علیرضا بلاغی و مرجان خاندانی نیز به وارد غار شدند .پس از فرود از چاه 100متری 4 چاه دیگر نیز وجود داشت  و سرانجام تیمی شامل سعید کفشگیری و مسلم آمارلو و نیما اسکندری و مرجان خاندانی و هیوا احمدی موفق به پیمایش کامل غار سم شدیم.در انتهای غار تابلویی مربوط به غارنوردان استان گیلان و یک بنر یادبود لیلا اسفندیاری وجود داشت .ما هم بعد از گرفتن عکس یادگاری به سمت بیرون غار شروع به حرکت کردیم.

   چند نکته در خصوص پیمایش غار سم :

     خرچنگ رو های غار سم بیشتر بین چاههای یک تا سه قرار دارند و نسبت به خرچنگ روهای غار پراو ساده تر می توان از آنها عبور کرد اما دهانه ورودی بسیاری از چاهها تنگ تر میباشد.این غار به حدود 700متر ثابت گذاری نیاز دارد .دوستانی که قصد پیمایش غار را دارند باید آشنایی کامل با سیستم srt داشته باشند.در کمپ اصلی آب وجود ندارد بنابراین آب مورد نیاز را از روستا تهیه کنید.دمای غار پایین میباشد و در صورت توقف بدن به سرعت سرد می شود بنابراین الکل جامد و لباس خشک  را در نظر داشته باشید.احتمال بارندگی در منطقه زیاد است بنابراین چادر مناسب  را در نظر بگیرید.

تشکر ویژه ازآقایان  محمد لطفی و سعید کفشگیری از گروه آفاق گرگان بابت تمام محبتها ...

     

اعضای گروه : علیرضا بلاغی   (قزوین) ، مارچین(لهستان) ،نیما اسکندری (همدان) ،  میدیا هاشمی(سنندج)، هیوا احمدی (سنندج)،سعید هاشمی نژاد (مشهد)،  سارا عدالتیان   (مشهد) ، آرش نقافی (مشهد) ، سجاد محب الاسلام   (نیشابور ) ،مرجان خاندانی  (کرمان) ، محمد رضا لطفی(گرگان) ،سعید کفشگیری(گرگان) ،مهدی فروهر نیا (گرگان) ، مسلم آمارلو(گرگان)


گزارش از نیما اسکندری 



دریاچه ای در کویر ...

دریاچه Yueyatsyuan (به معنی ماه نو ) توسط کوه ها و شن زار های کویری محاصره شده است. در قدیم از آن بعنوان استخر شفا بخش و یا گودال داخل شن نام برده شده است. آب این دریاچه بسیار شفاف است و در وسط کویری که همه اش از شن زارمیباشد به مانند یک معجزه است. این دریاچه جالب در 5 کیلومتری جنوب غرب دانهوانگ در استان گانسو چین واقع شده است. عمق این دریاچه در عمیق ترین نقطه به هفت متر میرسد.



پی نوشت : دلم یک هو هوس کویر کرد ... دریاچه حوض سلطان خودمان هم با آن مساحت در قلب کویر واقع شده است . باطلاق گاو خونی در سمت جنوب غربی اش در کویری به نام خارا بزرگ ترین رمل های ماسه ای جهان را همسایه است و دریاچه ارومیه خودمان هم به زودی به کویر تبدیل می شود ! ... 

چقدر فرق هست بین طبیعت ما با طبیعت این کفار ! ... 


پ


اون درخت سربلند پرغرور ...

رقص دست نرمت ای تبر به دست،
با هجوم تبر گشنه و سخت،
آخرین تصویر تلخ بودنت،
توی ذهن سبز آخرین درخت،

حالا تو شمارش ثانیه ها،
کوبه های بی امون تبره،
تبری که دشمن همیشه ی،
اون درخت محکم و تناوره.

من به فکر خستگیهای پر پرندهام،
تو بزن، تبر بزن.
من به فکر غربت مسافرام،
آخرین ضربه رو محکمتر بزن...


عکس : گچسر

شعر : ایرج جنتی عطایی


وجه تسمیه کوه های ایران ...

  وجه تسمیه کوه های ایران :

10- زاگرس  : بعضی معتقدند ریشه این نام اوستایی است. در زبان اوستایی زاگر Za-G'R' به معنای کوه بزرگ است. اما نظری که بیشتر مورد تایید است این است که این کلمه از نام مهاجران هند واروپایی ساکن در این منطقه معروف به زاگارثی/ساگارتی (Zagarthians/Sagarthians) گرفته شده. نام قدیمی این رشته‌کوه در زبان فارسی «پاطاق» و پیش از آن «کهستان» (در عربی «جبال») و «پهله» بود.

واژه «زاگرس» یا «زاگروس» از بیش از هشت دهه پیش و از اواخر دوره قاجار از طریق ترجمه آثار نویسندگان اروپایی (و بعضا از زبان یونانی) وارد زبان فارسی شده و سپس بر روی نقشه ایران نیز گذاشته شد. ظاهراًحسن پیرنیا اولین کسی است که واژه زاگرس را در حاشیه صفحه ۲ کتاب خود بنام « تاریخ ایران از آغاز تا انقراض ساسانیان» آورده است. او خود تاکید نموده که اروپایی ها چنین (یعنی زاگرس) نامند.

بعد از نوشته پیرنیا بارها به اشتباه از زاگرس به نام کوه یا دره نامبرده شد که برداشت نادرستی است زیرا واژه زاگرس بخش گسترده‌ای از شمال غربی تا جنوب شرقی ایران را با بیش از ۲۴۰ نام از رشته کوه، دشت، دره، رود و شهر و بخش و روستا در استان‌های آذربایجان، کردستان، کرمانشاهان و اصفهان و خوزستان و بالاخره لرستان را شامل می‌شود.

واژه زاگرس در هیچ یک از کتابهای تاریخی و جغرافیایی یا مسالک و الممالک و نوشته‌های دوره اسلامی نوشته نشده است. در لغت‌نامه دهخدا یا دایرة‌المعارف مصاحب نیز نکته‌ای مهم و اساسی در باره ریشه و اصل واژه زاگرس بیان نشده است.


محمد قزوینی در صفحه ۴۸ از جلد ۵ کتاب خود می‌نویسد: «زاگرس نام یونانی سلسله جبال غربی ایران مخصوصا بختیاری در غرب ایران است». در دانشنامه لاروس از زاگرس به کوتاهی به‌عنوان نام دره‌ای که نفت‌خیز است ذکر شده است.

در واژه نامه یونانی به آلمانی که سال ۱۸۸۶ در لایپزیگ به چاپ رسیده واژه Zagrio یا Zagros را به‌عنوان «کوهی در دوران ماد» به نقل از نوشته های استرابون و پولی بیوس آورده است.

در لغت نامه جغرافیایی Lexique-geographique در زیر واژه و عنوان «زاگرو» (زاگرس) آمده است: «رشته کوهی است در آسیا که از شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده و ماد را از آْشور جدا می‌کند.» و نویسنده نام منابع خود را Ptolemeus. Polybios. pinius-strabo معرفی می‌نماید.

گریشمن باستان‌شناس فرانسوی در کتابش (ایران از آغاز تا اسلام ترجمه دکتر معین صفحه ۸۸) زاگرس را نام قبیله‌ای دانسته و می نویسد: «.. حرکت عمومی قبایل ایرانی هنوز به پایان نرسیده بود که قبیله سومی از قبیله های مهم ایرانی بنام « Zikirtu» یا «ساگارتی» بسوی نواحی شرقی تری رفته و مستقر شدند.

هرودوت نیز در نوشته‌هایش ( تاریخ هرودت ترجمه هدایتی صفحات ۵ و ۱۰ و ۲۱۱) از همین قبیله مادی صحراگرد با نام «ساگارتی» یاد کرده و می نویسد: «... قبیله‌های دیگر که صحراگردند از این قرارند: داین ها، ماردها، دروپیک‌ها و ساگارتی ها...».

دیاکف نیز در کتاب تاریخ ماد خود (ترجمه کشاورز صفحه ۲۴۸) در شرح حمله آشوری‌ها به پارسوا و نفوذ در خاک ماد به استناد کتیبه‌های خوانده شده می‌نویسد: «بطوری که در متن تصریح شده، آخرین نقطه لشکر کشی ظاهراً دژ مادی زاکروتی بود».

به استناد مطالب ذکر شده ریشه واژه زاگرس از زبان مادی یا اوستایی است و یونانی‌ها با افزودن «S» (س) به آخر آن این واژه را به شکل یونانی مبدل نمودند. لذا واژه زاگرس (همانند واژه بختیاری) هم نام کوه و دژ و هم ایل، قوم، قبیله و محلی از مادها بوده است.

کوه‌ها

نیمه‌ی شمالی رشته کوه زاگرس در دوره‌ی ایران باستان محل زندگی مادها بوده است.

بلندترین قله‌های این رشته کوه زردکوه (۴۲۲۱ متر)، دنا (۴۴۰۹ متر) و اشتران کوه (۴۲۵۰) نام دارند.

زردکوه با ارتفاع ۴۲۲۱ متر در در نزدیکی شهرستان کوه‌رنگ در استان چهار محال و بختیاری قرار دارد. زردکوه در تمام طول سال پوشیده از برف است و سرچشمه‌ی اصلی رودخانه‌ی زاینده رود.

اشترانکوه با ارتفاع ۴۲۵۰ متر در جنوب شهرستان‌های الیگودرز و ازنا بلندترین قله زاگرس میانی است که دارای هشت قله بلند و به هم پیوسته است که در تمام طول سال پوشیده از برف است. سرچشمه اصلی رود ‌‌‌دز و یکی از سرچشمه‌های کارون و کرخه است. دریاچه گهر نیز در این رشته کوه قرار گرفته است.

دنا با ارتفاع ۴۴۰۹ متر بلندترین ارتفاعات زاگرس می باشد واز ۴۴قله مرتفع بالای ۴۰۰۰ متر تشکیل شده است وبیش از ۶۰ کیلومتر طول دارد. واز لحاظ موقعیت جغرافیایی در جنوب استان اصفهان، شمال غربی استان فارس ولی بخش اعظم آن در شمال شرقی استان کهگیلویه وبویراحمد قرار دارد. در تمام سال پوشیده از برف است و سرچشمه‌اصلی کارون و همچنین رود مارون می باشد. یکی از کم نظیرترین منابع انواع واقسام گیاهان دارویی در دنیاست.

بلندی‌های زاگرس حوضه آبخیز رودخانه‌های زاینده‌رود، کارون و کرخه و دز را تشکیل می‌دهد و با توجه به حجم بارش و پایین بودن سطح تبخیر و موقعیت نسبتاً مناسب سازندهای زمین‌شناختی بخش اعظم آبهایزمینی و زیرزمینی کشور به میزان ۴۵ تا ۵۰ درصد را تأمین می‌‌کند.


هنوز در فکر آن کلاغم ...

هنوز

در فکر آن کلاغم در دره های یوش

با قیچی سیاهش

بر زردی برشته گندمزاری

با خش خشی مضاعف

از آسمان کاغذی مات

                              قوسی برید کج

و رو به کوه نزدیک

با غار غار خشک گلویش

                                    چیزی گفت

که کوه ها

              بی حوصله

                              در زل آفتاب

تا دیرگاهی آن را

                         با حیرت

در کله های سنگی شان

                                 تکرار می کردند


شعر : احمد شاملو

عکس : روستای وهنان ... همدان