تر كمن صحرا :

دختران دشت!
دختران انتظار !
دختران امید تنگ
در دشت بی کران ،
وآرزوهای بیکران
در خلق های تنگ!
دختران خیال آلاچیق نو
در آلاچیق هایی که صد سال !_
از زره جامه تان اگر بشکوفید
باد دیوانه
یال بلند اسب تمنا را
آشفته کرد خواهد...

اين شعر زيبا رو سالها پيش خواندم ... شرح  حال دختراني از سرزميني دور در گوشه هاي شمال شرقي ايران ... سرزميني عشق و رنگ و گل و آواز ...

دختران رفت و امد
در دشت مه زده!
دختران شرم
شبنم
افتادگی

رمه!_

تركمن صحرا تنها جاي دنياست كه هيچ ساز كوبه اي ندارد ... و دوتار سازي كه ريتم كوبه اي را خود با زخمه هاي دست نوازنده بر صفحه ساز ايجاد ميكند ...

دختران رود گل آلود!
دختران هزار ستون شعله، به طاق بلند دود!
دختران عشق های دور
روز سکوت و کار
شب های خستگی !
دختران روز
بی خستگی دویدن،
شب
سر شکستگی !_
در باغ راز و خلوت مرد کدام عشق!_
در رقص راهبانه شکرانه کدام
آتش زدای کام
بازوان فواره یی تان را

خواهید بر افراشت؟



 اسب هاي رها در دشت سبز و آلاچيق هايي كه محل تولد و مرگ تركمن هاست و دختران انتظار تصوير هميشگي اين سرزمينند ...

شب های تار نم نم باران _که نیست کار_

اکنون کدام یک ز شما

بیدار می مانید

در بستر خشونت نومیدی

در بستر فشرده دلتنگی
در بستر تفکر پر درد رازتان،
تا یاد آن _ که خشم و جسارت بود_
بدرخشاند
تا دیرگاه شعله اتش را

در چشم بازتان؟

آمان از قهرمان افسانه اي تركمن هاست كه در آوازهايشان از او بسيار ياد ميكنند...

بین شما کدام

_ بگویید!_
بین شما کدام
صیقل می دهد
سلاح آمان جان را
برای
روز

انتقام؟...


هنوز مست اين شعر و فضاي تركمن صحرام ....


شعر : احمد شاملو